عنوان
تعداد صفحات:۵۸
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
رشد سریع جمعیت و افزایش فزاینده شهرنشینی به دلیل تغییرات ذاتی که در خود دارد، به گسترش آسیبهای اجتماعی بخصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل عدم برنامهریزی کارآمد و صحیح منجر میشود. این آسیبها را میتوان شامل تمامی پدیدههایی از قبیل جرم، جنایت، فقر و ازدیاد جمعّیت دانست. یکی از عمدهترین اقشاری که در این زمینه آسیب جدی را می بینند کودکان هستند که در این بین از آسیبپذیرترین آنها که با رشد سریع جمعیت و افزایش فزاینده شهرنشینی(که با مهاجرت به شهرهای بزرگ و رشد حاشیههای شهری همراه بوده است) افزایش یافته است و مسائل و مشکلاتشان تبدیل به آسیب اجتماعی جدی شده است، کودکان خیابانی هستند. به طوری که بسیاری از کارشناسان و دولتهای جهان بر این باورند که پدیده کودکان خیابانی یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی جهان است (اقلیما، ۱۳۸۸: ۲۳۹). کودکان خیابانی طیف وسیعی از آسیبپذیرترین و محرومترین کودکان و نوجوانان هستند که به علل اجتماعی و محیطی فرآیند رشد، کفایت و کیفیت زندگی آنها با نواقص، تأخیرها و تهدیدات اساسی همراه است. روابط این کودکان با خانواده و نهادهای اجتماعی و تربیتی مختل شده و به روابط طرد کننده، اقتصادی، آزاردهنده و استثماری تبدیل شده است(سبحانی، ۱۳۷۹: ۱۳۰).
مفهوم توانمندسازی در زمینههای گوناگون روانشناسی، علوم اجتماعی، علوم دینی، سیاست، نظریههای فمنیستی، فلسفه و علوم دینی ریشه دارد. مفهوم توانمندسازی در مددکاری اجتماعی اگرچه در گذشته وجود داشته است ولی در دهه ۱۹۹۰ وارد بسیاری از شکلهای مددکاری اجتماعی شد و در کار با کودکان خیابانی رواج یافنه است.
اولین تعریف عملیاتی توانمندسازی توسط کانگر و کاننگو در سال ۱۹۸۸ ارائه شده است که توانمندی را یک سازه انگیزشی و ارتباطی میدانند. توانمندی کودکان خیابانی مرتبط با بازیابی سلامت، عملکرد بهنجار، ارتقای سطح زندگی و بازسازی روابط با خانواده و نهادهای اجتماعی است.
دستیابی به آگاهی شناختی نسبت به علایق شخصی فرد، داشتن احساسات موثر نسبت به آگاهی شناختی و ایجاد تغییرات در سیستم توزیع قدرت اجتماعی، الگوی سه مرحلهای توانمندسازی کودکان است که با اصول، ایجاد درک و بینش مناسب، توانمندسازی و فعالیتهای جمعی و… میتواند محقق شود و دارای زمینههای مختلف شخصی، اجتماعی، روانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میباشد.
نایلا کبیر منابعی(اشتغال، آموزش و بهداشت) را برای رسیدن فرد به توانمندسازی معرفی میکند. روچا در سطح فردی(سطح اوّل) نظریه خود به این منابع اشاره میکند. فریدمن توانمند کردن خانواده را برای توانمندسازی کودکان ضروری میداند که برای توانمندسازی خانواده باید به ارائه خدمات حمایتی(مالی و ارتباط مناسب) به این کودکان پرداخت همچنین رولاند سطوح سهگانه شخصی، رابطهای و جمعی را برای توانمندسازی بیان میکند که توانمندی شخصی با توانمندی روانی و سطح رابطهای و جمعی با توانمندی اجتماعی در این تحقیق قرابت نزدیکی دارد که ارائه خدمات توسط سازمانهای مردم نهاد میتواند ابتدا منجر به توانمندسازی شخصی و سپس سطوح بالاتر توانمندسازی یعنی سطوح رابطهای و جمعی شود.
ارائه خدمات توسط سازمانهای مردم نهاد میتواند منجر به توانمندی فردی(تغییر در باورهای ذهنی و کلیشهای فرد) و توانمندی اجتماعی(افزایش تعاملات و ارتباطات اجتماعی) کودکان خیابانی شود.
واژه های کلیدی: کودکان خیابانی ، توانمندسازی، توانمندسازی کودکان خیابانی، سازمانهای مردم نهاد
چکیده ۵
مقدمه ۷
کودکان خیابانی و مفاهیم آن ۸
تاریخچه موضوع توانمندسازی در جهان ۱۰
۱- توانمندسازی کودکان مفهومی جدید در دهه ۱۹۸۰ ۱۱
۲- توانمندسازی کودکان معانی گوناگون در دهه ۱۹۹۰ ۱۱
تاریخچه موضوع توانمندسازی در ایران ۱۲
سازمانهای مردم نهاد و مفاهیم آن ۱۴
۱- تعریف سازمانهای مردم نهاد ۱۴
۲-ویژگیهای سازمانهای مردم نهاد ۱۶
۳- کارکردها و نقشهای سازمانهای مردم نهاد در جامعه ۱۹
۴- انجمن حمایت از حقوق کودک به عنوان نهادی حمایتی ۲۲
۵-اهداف و برنامههای انجمن حمایت از حقوق کودک ۲۳
۶- جمعیت تحت پوشش سازمانهای مردم نهاد کودکان خیابانی ۲۴
۷- فعالیتهای عمده سازمانهای مردم نهاد کودکان خیابانی ۲۴
۸- درآمدهای سازمانهای مردم نهاد کودکان خیابانی ۲۴
توانمندسازی کودکان خیابانی و مفاهیم آن ۲۵
۱- الگوی توانمندسازی کودکان خیابانی ۲۷
۲-اصول توانمندسازی کودکان خیابانی ۲۹
۳-زمینههای توانمندسازی ۳۱
۴- توانمندسازی کودکان خیابانی با حمایت سازمانهای مردم نهاد ۳۳
۵- مزایای توانمندسازی برای سازمانهای مردم نهاد کودکان خیابانی ۳۶
نظریه های در زمینه توانمندسازی کودکان خیابانی ۳۷
۱- تئوری منابع ۳۷
۲- نظریههای توانمندسازی ۳۹
۲-۱ نظریه آلسوپ و هینسون ۳۹
۲-۲ نظریه نایلا کبیر ۴۱
۲-۳ نظریه فریدمن ۴۳
۲-۴ نظریه روچا ۴۴
۲-۵ نظریه رولاند ۴۸
۲-۶ جمع بندی نظریات در حوزه توانمندسازی ۴۸
نقش مددکار اجتماعی در توانمندسازی کودکان خیابانی ۴۹
نتیجه گیری ۵۱
منابع ۵۳
– کنیلا، رنیس(۱۳۸۳)، «توانمندسازی منابع انسانی»، مهدی ایران نژاد پاریزی، معصوم علی سلیمان، چاپ اول، تهران: نشر مدیران.
– کیمیایی، سیدعلی(۱۳۹۰)، «شیوههای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار»، فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی، سال یازدهم، شماره ۴۰، صفحه ۶۹ – ۷۵، تهران.
– ابوالقاسمی، محمدجواد(۱۳۸۳)، «طرح تدوین الگوی مطلوب تعامل دولت با سازمانهای غیردولتی برای دستیابی به سیاستهای کلان نظام در ارتباطات با آنها»، موسسه فرهنگی هنری عرش پروژه.
– اقلیما، مصطفی(۱۳۸۸)، «تکنیکهای کار با جامعه(مددکاری جامعهای)»، چاپ اوّل، مشهد: انتشارات فرا انگیزش.
– بابامرادی، سهیلا(۱۳۸۴)، تاریخچه ظهور و تکامل سازمانهای غیردولتی، گاهنامه آوا، شماره ۷، صفحات ۲۶-۱۹٫
– پدارم، سعید(۱۳۸۰)، بررسی الگوی چان هاپکینز، گاهنامه آوا، شماره ۲، صفحات ۱۲۹-۱۲۴٫
– پین، مالکوم (۱۳۹۱)، «نظریه نوین مددکاری اجتماعی»، ترجمه دکتر طلعت الهیاری و اکبر بخشی نیا، چاپ اوّل، تهران: انتشارات دانژه.
– تولایی، روح الله (۱۳۸۶)، «رویکردهای نوین به ارزیابی عملکرد سازمانها»، پایگاه مقالات مدیریت.
– خبرنامه داخلی انجمن حمایت از حقوق کودک، شمارههای ۶۴-۶۵-۷۳-۷۶-۷۷-۷۸-۸۰٫
– داوود امینی(۱۳۹۰)، درآمدی بر اصول، قوانین و مقررات سازمانهای مردم نهاد، مرکز امور اجتماعی و فرهنگی معاونت سازمانهای مردم نهاد، گروه توانمندسازی، آموزش، طرح و برنامه.
– سبحانی، جاوید(۱۳۸۵)، «نگاهی به طرح توانمندسازی کودکان در وضعیت دشوار خانه کودک شوش وابسته به انجمن حمایت از حقوق کودکان»، فصلنامه تأمین اجتماعی، سال ۸، شماره ۲۵، تهران: انتشارات موسسه عالی تأمین اجتماعی.
– نمازی، محمد باقر(۱۳۷۹)، «بررسی وضعیت تشکلهای مردمی داوطلب در ایران»، ترجمه شهلا اختری، تهران: انتشارات سازمان شهرداریهای کشور.
یکی از آسیبهای جدی که جامعه ما را تهدید میکند گسترش روزافزون کودکان خیابانی است. کودکان خیابانی به عنوان یکی از پدیدههای آسیبزای اجتماعی، خود معلول عوامل بیشماری از جمله عامل بیولوژیکی (مانند کمتوانیهای جسمی، ذهنی و حرکتی)، عامل خانواده (به عنوان مثال، ازدواج ناموفق، روشهای نادرست تربیتی، فقر اقتصادی، اذیت و آزار کودکان، وجود خانواده از همگسیخته و نابسامان، بیسوادی و فقدان مهارت والدگری، فقدان حمایتهای عاطفی از کودکان، وجود تبعیض)، عامل اقتصادی و اجتماعی در سطح کلان (مانند تضاد و شکاف طبقاتی در جامعه، سوء مدیریتها و سیاستهای نادرست اقتصادی و اجتماعی، فقدان یا ضعف نهادهای حمایتی، مهاجرت، حاشیهنشینی)، حوادث سیاسی و طبیعی (مانند جنگها، انقلابات، بروز خشکسالی، سیل) است با این حال باید به این نکته توجه داشتکه پدیده کودکان خیابانی و دیگر آسیبهای اجتماعی تهدیدکننده زندگی آنان، پدیدههای تکسببی نیستند و ریشه در نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی دارند و دارای حالتی تلفیقی هستند.
بعد از توجه به عوامل بروز این پدیده، توجه به حمایت از حقوق کودکان به ویژه کودکان خیابانی و بخصوص کودکانی که در معرض آسیبهای ناشی از بحرانها و نابسامانیهای اجتماعی قرار گرفتهاند وظیفهای است انسانی-اجتماعی که برعهده یکایک افراد، سازمانها و نهادهاست. در این راستا اهمیّت سازمانهای مردم نهادی که در زمینه این کودکان فعالیت میکنند دوچندان است. بیتردید بدون توجه به توانمندسازی کودکان و سرمایهگذاری و برنامهریزی در امر آموزش، بهداشت، اشتغال و ارتقای سطح زندگی آنان امیدی برای دستیابی به دنیایی بهتر وجود ندارد.
بررسی متون مختلف نشان میدهد که کاربرد اصطلاح کودکان خیابانی در بین محققان و محافل علمی، روزنامهنگاران، رسانهها و سازمانهای مختلف با معانی متفاوت و اغلب ابهام آمیزی همراه است. پیدایش مفهوم کودکان خیابانی و ادبیات مربوط به آن، نتیجه مجموعه تحولات اجتماعی بود که بویژه در کشورهای درحال توسعه در دهه ۱۹۷۰ به بعد بوجود آمد و زمینه توجه بیشتر سازمانهای ملّی و بینالمللی را نسبت به مشاغل و مشکلات و منافع کودکان فراهم کرد. یکی از مشکلات اصلی در بحث کودکان خیابانی، عدم اجماع در تعریف جمعیت آنها است. بررسی متون مختلف نشان میدهد که اصطلاح «کودکان خیابانی» در بین محققان و محافل علمی، روزنامهنگاران و رسانهها، انجمنهای خیریه و سازمانهای مردم نهاد، موسسات رفاهی، دولت مردان و سازمانهای بینالمللی با معانی مختلف و اغلب ابهام آمیزی همراه است. هنری مایو برای اولین بار اصطلاح “کودکان خیابانی” را در سال ۱۸۵۱ در هنگام نوشتن در مورد «کار در لندن و فقرای لندن» استفاده میکند، جایی که او بیان میکند که «هر سال تعداد کودکان خیابانی افزایش مییابد» (Mayhew 1851: 479).
بیش از یک قرن بعد، پس از جنگ جهانی دوم برچسب کودک خیابانی در ادبیات یونسکو مربوط به کودکان با عنوان”جنگ ولگردان” بکار رفته است. با این حال، پذیرش گسترده و استفاده کلی تنها پس از تعریف سازمان ملل متحد از کودک در سال ۱۹۷۹ به دست آمد. قبل از این زمان، کودکان در کوچه و خیابان از شهرهای کشورهای در حال توسعه به طور معمول با عنوان بیخانمان، رها شده یا فراری گفته میشدند. یونیسف در سال ۱۹۹۷، با الهام از کار پیشگامانه پیتر تالکون[۱]، بین کودکان در خیابان و کودکان خیابانی تفاوت قائل میشود (Nelson 1995: 10) و کودکان خیابانی را کودکانی بیان میکند که در شهرهای بزرگ برای ادامۀ بقای خود مجبور به کار یا زندگی هستند .یونیسف حضور و زندگی در خیابان و کار برای ادامۀ بقا را دو عنصر اساسی شمرده شدن کودکان در زمره کودکان خیابانی میداند (وامقی، ۱۳۸۴: ۸). نوع شناسی یونیسف پذیرش گستردهای در دهه۱۹۸۰ به دست آورد و همچنان مورد توجه افراد مختلف، سازمانها و دولتها درکشورهای درحال توسعه قرارگرفته است.[۲] با این حال، در طول دهه گذشته با وجود تنوع تعریفی که در تعاریف یونیسف، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی و سایر سازمانهای بینالمللی در ادبیات موضوع کودکان خیابانی شده است ولی اکثر این تعاریف، کودکان خیابانی را به عنوان یک گروهی که مسائل و مشکلاتشان آنها را در نقطه پایانی طیف کودکان قرار میدهد در نظر گرفتهاند.
از اواخر دهه۱۹۸۰، برخی از محققان شروع به افشای محتوای ایدئولوژیک و عدم دقت مفهومی در تعاریف کودکان خیابانی کردند. آپتکار، استوارت و گلاسر تعاریف ناکافی موجود از کودکان خیابانی و ارائه تصاویر ثاقب از کودکان خیابانی را به چالش کشیدند[۳]. به عنوان مثال، گلاسر در کار خود در مورد کودکان خیابانی”شالوده شکنی ساختار”، استدلال میکند که کودکان خیابانی همیشه به وضوح بنا به تعریف یونیسف در دوگانگی”در خیابان” و “از خیابان” جا نمیگیرند (Glauser 1998: 140 به نقل از Nelson 1995: 13).
ردی[۴] مانند گلاسر اعتقاد دارد که اصطلاحات”در خیابان” و “از خیابان” تعاریف ایستایی از زندگی در خیابان است و نمیتواند به پیچیدگی زندگی کودکان در خیابان بپردازد. او استدلال میکند که “اصطلاحات استفاده شده توسط یونیسف (و دیگران) گیج کننده است، در عمل، بسیاری از کودکان در هیچ یک از این دسته بندیها جای نمیگیرند” (Reddy 1992:3 به نقل از Nelson 1995: 13). بعضی پژوهشگران همانند کانلی و انو مفهوم کودکان خیابانی را به عنوان یک گروه از کودکانی که برخی از روابط خاص را درخیابان دارند تعریف میکنند.[۵] این دو محقق بیان میکنند که استفاده از کلمات”در” و یا “از” دو نقطه پایان از یک زنجیره را تشکیل میدهند در حالیکه اکثریت کودکان خیابانی جایی در وسط این طیف جای میگیرند.
[۱]Peter Tacon
[۲]Aptekar, 1994a; Bar-On, 1998; Cemane, 1990; Cockburn, 1991b; Connolly, 1990; Cosgrove, 1990;
Dewees & Klees, 1995; Ennew, 1986; Keen, 1990; Konanc, 1989; Lusk, 1989; Myers, 1989; Richter, 1988.
[۳]Aptekar, 1988b; Glauser, 1998; Swart, 1990
[۴]Reddy
[۵]Connolly & Ennew, 1996
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر