عنوان
تعداد صفحات: ۳۷
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
محمد بن طاهر ملقب به ابن عاشور، مفتی مالکی مذهب بوده و تفسیر بزرگ التحریر و التنویر را نگاشته و در مقدمه آن به مبحث باب اعجاز قرآن، پرداخته است. از بین کتابها و مکتوبات حاضر، چنین به دست آمد که بر روی این تفسیر، پیرامون مبحث اعجاز، بررسی صورت نپذیرفته است.
ابن عاشور در قسمت دهم از مقدمه تفسیر التحریر والتنویر، ذیل چهار عنوان به وجوه اعجاز پرداخته است: ۱-درجه عالی بلاغت و بالاترین سطح نظم زبان عربی که مفید کلمات معنی دار با اغراض بلاغی باشد۲- نوآوری های بلاغی و فن نظم و چینش آیات در چارچوب زبان عربی، به گونه ای که قبل از قرآن در نزد مردم عرب زبان سابقه ای نداشته است. ابن عاشور، تعبیر«نوآوریهای قرآن» را برای این وجه بهکار میگیرد. ۳-معانی حکیمانه، اشاره به حقایق علمی وعقلی که عقول بشر در عهد نزول قرآن ونیز حتی در دوره های بعد، به آنها راه نیافته بود. ۴- اعجاز غیبی.
در واقع ابن عاشور در وجه اول، به فصاحت و بلاغت واژگان قرآن، و در وجه دوم به چینش بدیع آنها نظر دارد اما به نظر میرسد می توان هر دو وجه بالا را با یک عنوان”اعجاز بیانی”یاد کرد. زیرا با ظهور قرآن، برخی کلمات از معنای سابق خود، در زبان عربی خارج گشته و به معنای جدید به کار رفت و برخی از عبارات جدید پیدا شد که سابقه نداشت. اعجاز بیانی بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و به ظرافتها و نکتههای بلاغی نظر دارد گرچه در این نکتهها و ظرافتها، معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا میکند.در این مقاله به اعجاز بیانی می پردازیم.
واژه های کلیدی:اعجاز بیانی، ابن عاشور، اعجاز بیانی در الفاظ قرآن ، اعجاز بیانی در اسلوب قرآن
چکیده ۵
مقدمه ۶
تعریف اعجاز بیانی ۷
اعجاز بیانی در الفاظ قرآن ۹
۱ . نوآوری در استعمال واژگان، اصطلاحات و ترکیبها ۹
۲٫ استفاده از الفاظ در معانی جدید ۱۱
۳٫ ترجیح یک واژه نسبت به الفاظ متقارب المعنی ۱۲
۴٫ احیای واژگان کم کاربرد ۱۳
اعجاز بیانی در اسلوب قرآن ۱۴
۱٫ ایجاز ۱۴
۲٫ تمثیل ۱۹
۳٫ تشبیه ۲۱
۴ .تضاد (طباق) ۲۱
۵ . مجاز ۲۳
۶٫ تقدیم و تأخیر (حصر یا قصر) ۲۴
۷٫ مقلوب مستوی ۲۵
۸٫ تفنن در نقل، با بیانها و واژگان متعدد ۲۵
۹ .حسن مطلع و حسن ختام بدیع آیات ۲۶
۱۰٫ عادات قرآن ۲۸
۱۱٫ تناسب ۲۸
صرفه ۳۴
جمع بندی ۳۵
فهرست منابع ۳۶
قرآن کریم (ترجمه مکارم)
شریف رضی، محمد بن حسین. نهج البلاغه. (ترجمه انصاریان)، تهران:پیام آزادی،(۱۳۷۹ش)
معرفت، محمد هادی .علوم قرآنی. قم: موسسه فرهنگی تمهید، چاپ پنجم،(۱۳۸۳ه.ش).
میر جلیلی، علی محمد. تأثیر قرآن در پیدایش و پیشرفت علوم ادبی. قم : بوستان کتاب، چاپ دوم (۱۳۸۹ه.ش).
مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ( ۱۳۷ ه.ش).
____________. قرآن و آخرین پیامبر. تهران: دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، (۱۳۷۵ه.ش).
____________. مثال هاى زیباى قرآن (امثال القرآن). قم: نسل جوان، چاپ اول، (۱۳۷۸ه.ش).
سعادت، اسماعیل؛ دیگران. دانشنامه زبان و ادب فارسى. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسى، (۱۳۸۶ه.ش).
ملکی وادقانی، غلامرضا. قرآن دریای بی پایان. قم: گنج عرفان، چاپ اول ، (۱۳۸۷ه.ش).
مؤدب، سیدرضا. اعجاز قرآن. قم: انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، (۱۳۸۶ه.ش).
محمد بن طاهر [ابن عاشور]. التحریر و التنویر. بی تا، بی جا.
فضل حسن عباس؛ سناء فضل عباس. اعجاز القرآن الکریم.بی نا، عمان:دار الفرقان، (۱۹۹۱م).
عموم مسلمانان و حتی بیگانگان که منصفانه و بدون غرضورزی به کتاب الهی قرآن، نظر بیندازند برایشان ثابت و مسجل میشود که این کتاب، معجزه بزرگ حضرت محمد(|) است. اعجاز بیانی قرآن به حدی برجسته است که برخی را برآن داشته است که اعجاز قرآن تنها در بیان آن است. با این حال بسیاری از دانشمندان وجوه دیگری نیز برای معجزه بودن قرآن برشمردهاند اما همگی اتفاق نظر داشته و اذعان میدارندکه اعجاز بیانی، بزرگترین، مهمترین و شاملترین این وجوه است زیرا آیهای از قرآن نیست که خالی از این وجه باشد در حالی که دیگر وجوه اینگونه نیست بلکه درلابه لای آیات پراکنده شده است.[۱] رسول اکرم (|) فرموده است : « لا تحصی و لا تبلی غرائبه »[۲] یعنی شگفتیهای قرآن هرگز تمام نمیشود و نوآوریهای آن به کهنگی نمیگراید.
حضرت امیر (ع) در سخنان گهر بار خویش میفرماید: «قرآن نورى است که چراغهایش خاموش نمى شود، و چراغى که افروختگى اش کاهش برنمى دارد، و دریایى که قعرش درک نمى گردد، و راهى که حرکت در آن گمراهى ندارد، و شعاعى که روشنى آن تاریک نمى شود، و جداکننده حق و باطلى که برهانش خاموشى ندارد، و ساختمانى که پایه هایش ویران نگردد، و دارویى که بیم بیماریهاى آن نمى رود، و بلندمرتبه اى که یارانش را شکست نرسد، و حقّى که مددکارانش دچار شکست نشوند. قرآن معدن ایمان و میانْ سراى آن، چشمه هاى دانش و دریاهاى آن، باغهاى عدل و داد و حوضهاى آن، پایه هاى اسلام و اساس آن، وادیهاى حق و دشت هاى سرسبز آن است، دریایى است که آب برداران آبش را تمام نکنند، و چشمه هایى است که آبکشان آب آنها را به آخر نرسانند، و آبشخورهایى است که واردان از آن کم ننمایند، و منازلى است که مسافران راهش را گم نکنند، و نشانه هایى است که از چشم راهروان پنهان نماند، و تپّه هایى است که روندگان از آنها نگذرند. خداوند آن را سیرابى تشنگى دانایان قرارداد، و نیز بهار قلوب بینایان، و مقصد راههاى صالحان، و دوایى که پس از آن بیمارى نیست، و نورى که با آن تاریکى نباشد، و ریسمانى که جاى چنگ زدن به آن محکم است، و حصار با بنیانى که آفات را بر اوج آن راه نیست، و براى دوستدارانش عزّت، و براى واردش صلح و ایمنى، و براى اقتداکننده به آن راهنما، و براى آن که آن را مذهب خود قرار دهد عذر و دلیل، و برهان کسى که با آن سخن گوید»[۳]
اعجاز بیانی بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و به ظرافتها و نکتههای بلاغی نظر دارد گرچه در این نکتهها و ظرافتها، معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا میکند.[۴]
در باب اهمیت و توجهی که مردم عرب عصر نزول به بلاغت قرآن داشتند میتوان به یک نمونه اشاره کرد: ذِیل آیه {و أوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فإذا خفت علیه فالقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی أنا رادُّوه إلیک و جاعلوه من المرسلین} ابن عاشور میگوید: این آیه از ظریفترین نکات اعجاز بلاغی برخوردار است و از قاضی عیاض در شفاء و قرطبی در تفسیر خویش از اصمعی نقل میکند: روزی کنیزکی اعرابی شعری را زمزمه میکرد:
استغـفـر الله لأمری کلـه قتلت انساناً بغیر حلّه
مثل غزلان ناعماً فی دله انتصف اللیله و لم اصله
(برای تمام کارهای اشتباهم به درگاه خداوند استغفار میکنم، زیرا من مانند غزالی که در ناز و عشوهی خود آراسته باشد، با ناز خویش، انسانی را بی آنکه حلال باشد به قتل رساندم. خدای من! شب به نیمه رسید و من هنوز به وصال او نرسیدهام)
به او گفتند: «شعرت چه فصیح و بلیغ است!» کنیزک پاسخ داد: «آیا سخنم را فصیح میشماری در حالی که فصیح، کلام الهی است که فرموده است: { و أوحینا الی أم موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی إنا رادُّوه إلیک و جاعلوه من المرسلین} زیرا در این یک آیه دو خبر، دو امر، دو نهی و دو بشارت را جمع کرده است. دو خبر: “و أوحینا” و “فإذا خفت علیه”، زیرا خداوند میدانست که او خواهد ترسید. دو امر: “أرضعیه” و “ألقیه” و دو نهی: “لاتخافی” و “لاتحزنی” و دو بشارت: “أنا رادوه إلیک” و “جاعلوه من المرسلین”.»[۵]
ابن عاشور همانطور که در مقدمه اشاره میکند اعجاز قرآن را شامل ۴ وجه میداند در وجه اول و دوم آن مینویسد: ۱-درجه عالی بلاغت و بالاترین سطح نظم زبان عربی که مفید کلمات معنی دار با اغراض بلاغی است.
۲- نوآوری های بلاغی و فن نظم و چینش آیات در چارچوب زبان عربی، به گونه ای که قبل از قرآن در نزد مردم عرب زبان سابقه ای نداشته است. ابن عاشور این وجه را با عنوان ( مبتکرات القرآن) یاد میکند.
در واقع ابن عاشور در وجه اول، به فصاحت وبلاغت واژگان قرآن، و در وجه دوم به چینش بدیع آنها نظر دارد اما به نظر میرسد می توان هر دو وجه بالا را با یک عنوان”اعجاز بیانی”یاد کرد. زیرا با ظهور قرآن، برخی کلمات از معنای سابق خود، در زبان عربی خارج گشته و به معنای جدید به کار رفت و برخی از عبارات جدید پیدا شد که سابقه نداشت.
[۱]. فضل حسن عباس؛ سناء فضل عباس، اعجاز القرآن الکریم،بی نا، (عمان:دار الفرقان، ۱۹۹۱م)، ص ۲۹٫
[۲].سید هاشم بن سلیمان بحرانى، البرهان فی تفسیر القرآن، (قسم الدراسات الإسلامیه مؤسسه البعثه)، قم: مؤسسه بعثه، ۱۳۷۴ ش)، ج۱، ص ۱۵٫
[۳]. محمد بن حسین شریف رضی (ره)، نهج البلاغه، (ترجمه انصاریان)، خطبه ۱۸۹، ص ۴۴۵-۴۴۴٫
[۴]. محمدهادی معرفت، علوم قرآنی، چاپ پنجم، (قم: موسسه فرهنگی تمهید، زمستان ۱۳۸۳)، ص ۳۱۵٫
[۵]. محمد بن طاهر [ابن عاشور]، التحریر و التنویر، بی جا، بی تا ، ج۲۰، ص۱۷٫
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر