عنوان
تعداد صفحات: ۲۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشتروانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روانشناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین ازسوی دیگر، باعث شده است که نیازهای معنوی بشردربرابر خواسته ها و نیازهای مادی قدعلم کنند واهمیت بیشتری بیابند. چنین به نظر میرسد که مردم جهان، امروزهبیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روانشناسان و روان پزشکان نیز به طور روزافزون درمییابند که استفاده از روشهای سنتی و ساده، برای درمان اختلالات روانی کافی نیست.(وست[۱]، ترجمه شهیدی و شیرافکن، ۱۳۸۷)
سلامت روانشناختی یک مفهوم واحد نیست بلکه مقوله گستردهای از پدیدهها است. سازمان بهداشت جهانی[۲] (۲۰۰۱) این گونه نتیجه گیری میکند که سلامت روان که از مدتها پیش مورد غفلت واقع شده است نقشی حیاتی درسلامت کلی افراد، جوامع و کشورها دارد و باید در سراسر دنیا بانگاه جدیدی مدنظر قرار گیرد. از دیدگاه این سازمان، بیماری روانی به هیچوجه یک عدم توفیق یا نارسایی فردی محسوب نمیشود، بلکه یک مشکل اجتماعی به حساب میآید.
بنا به گفته اشنایدر (۲۰۰۰) معنویت تجربه تلاش آگاهانه برای وحدت بخشی به زندگی فرد است البته نه از طریق جدایی از دیگران بلکه از راه تعالی بخشیدن خود به سمت ارزش غایی مورد مشاهده فرد است.
الکینز[۳] (۱۹۹۸) معنویت را یک پدیده انسانی می داند که به صورت قابلیت و ظرفیت در همه مردم وجود دارد ، معنویت یک ساختار نه بعدی است: ۱- بعد فرامادی ۲- معنا و هدف در زندگی ۳- داشتن سلامت ۴- تقدس زندگی ۵- اهمیت ندادن به ارزش های مادی ۶- نوع دوستی ۷- آگاهی از تراژدی ۸- آرمان گرایی ۹- ثمرات معنویت. معنویت اصیل از نظر او عشق، محبت و مهر ورزی به همه موجودات است.
سازمان بهداشت جهانی (۱۹۷۴) سلامت را حالت بهزیستی کامل جسمانی، اجتماعی و روانی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی میداند (تیلور[۴]، ۱۹۹۹).
سلامت روان بیانگر ابعاد خاصی از وجود انسان مثل ذهن، هوش، حالت و تفکر میباشد، از طرف دیگر سلامت روان روی سلامت فیزیکی هم تأثیر دارد (تیلور، ۱۹۹۹).
واژه های کلیدی:معنویت، سلامت روان، تعالی تجربی، مدل مقابله ای سنجش، مدل مقابله در اصطلاح بالینی
چکیده ۴
مقدمه ۵
معنویت ۷
هم پوشی بین معنویت و مذهب ۹
تعالی ۱۰
تعالی تجربی ۱۰
مدل مقابله ای سنجش ۱۱
مدل مقابله در اصطلاح بالینی ۱۲
کاربرد های مدل مقابله ای در کار بالینی ۱۲
سنجش مذهب در بافت دیگر روشهای مقابله ۱۴
مقابله مذهبی مثبت و منفی ۱۴
سلامت روان ۱۵
اهمیت سلامت روان ۱۶
عوامل مؤثر بر سلامت روان ۱۷
۱- وراثت ۱۷
۲- شخصیت ۱۸
۳- شرایط زندگی و موقعیتهای اجتماعی ۲۰
۴- درآمد ۲۱
۵- ازدواج ۲۱
۶- تحصیل ۲۲
۷- سلامت جسمانی ۲۲
رابطه معنویت و سلامت روان ۲۳
فهرست منابع و مأخذ ۲۷
کریمی، علی.(۱۳۸۳).روان درمانی عارفانه. تهران: دانش. چاپ اول.
وست، ویلیام.(۱۳۸۷). روان درمانی و معنویت.(ترجمه شهریار شهیدی و سلطانعلی شیر افکن. تهران: رشد. (تاریخ انتشار به زبان اصلی،۲۰۰۴).
آزاد، پرهام. (۱۳۸۲). الفبای آگاهی. تهران : بیدگل، چاپ اول.
آزاد، پرهام. (۱۳۸۴). روانشناسی شرق و غرب. تهران.
براندن، نیکلاس. (۱۳۷۹). رمز خویشتن یابی. (ترجمه جمال هاشمی. تهران : سهامی. (تاریخ انتشار به زبان اصلی، ۱۹۹۹).
خدا پناهی،محمد کریم.(۱۳۸۰).روانشناسی انگیزش و هیجان.تهران:سمت
بهرامی احسان، هادی.، و تاشک، آناهیتا. (۱۳۸۳). ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی، مجله روان شناسی و علوم تربیتی. ۳۴ (۲). ۴۱-۶۳٫
بهرامی دشتکی، هاجر.، علیزاده، حمید. غباری بناب، باقر، و کرمی، ابوالفضل. (۱۳۸۵). اثربخشی آموزش معنویت به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی در دانشجویان، تازه ها و پژوهشهای مشاوره. ۱۹ (۵). ۴۹-۷۲٫
وولف، دیوید. ام. (۱۳۸۶). روانشناسی دین. ترجمه محمد دهقان. تهران : انتشارات رشد.
اژدری فرد، سیما.، قاضی، قاسم. و نورانی پور، رحمت اله. (۱۳۸۹). بررسی تاثیر آموزش عرفان و معنویت بر سلامت روان دانش آموزان، فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی; ۵۲(۱۸):۱۰۵-۱۲۷٫
طاهری پور، احمد رضا.(۱۳۸۶). روانشناسی دین و نوستالژیک جهانی.تهران:پیکان.
جعفری، اصغر.، صدری، جمشید. و فتحی اقدم، قربان. (۱۳۸۶). رابطه بین کارایی خانواده و دینداری و سلامت روان و مقایسه آن بین دانشجویان دختر و پسر، تازه ها و پژوهشهای مشاوره; ۶(۲۲):۱۰۷-۱۱۵٫
ریو،جان مارشال.(۱۳۸۸).روانشناسی انگیزش و هیجان.(ترجمه یحیی سید محمدی.تهران:ارسباران.
غباری بناب، باقر.، متولی پور، عباس.، حکیمی راد، الهام. و حبیبی عسگرآبادی، مجتبی. (۱۳۸۸). رابطه اضطراب و افسردگی با میزان معنویت در دانشجویان دانشگاه تهران، روان شناسی کاربردی; ۳(۲ (پیاپی ۱۰)):۱۱۰-۱۲۳٫
پیش از پرداختن به تعاریف و نظریه ها می باید به سوالی اساسی تر پرداخت. ″چرا امروزه بسیاری از مردم٬ از جمله متخصصان سلامت روان این اندازه به موضوع معنویت علاقه مند هستند؟″ به نظر می رسد یک دلیل آن پیر شدن نسل متعلق به انفجار جمعیت در میانه سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۶۴ و سوال اساسی است که پیری در آنها بر می انگیزد. برای مثال از خود می پرسند چگونه می توان در زندگی معنایی یافت وقتی که همه چیز به مرگ ختم می شود؟ دلایل دیگری نیز وجود دارد. همراه با افزایش بی سابقه ثروت و دارایی در دو دهه ۱۹۸۰و۱۹۹۰ بسیاری از مردم از فرمول های سنتی که برای کسب شادمانی و خوشبختی بر کسب در آمدهای مالی و بلند پروازی های خود محورانه تاکید می کردند٬ سرخورده شده بودند. تعارض در این جاست که هر چقدر فرد ثروتمندتر شود٬ میزان شادمانی او یکسان باقی می ماند. میرز[۱] (۲۰۰۰) اشاره می کند که اگر چه درآمد آمریکایی ها همراه با تورم، نسبت به سال۱۹۵۷به دو برابر خود رسیده است٬ اما شادمانی همچنان ثابت باقی مانده وحتی میزان افسردگی ها نیز به مقدار قابل توجهی افزایش یافته است. در واقع همان گونه که میرز (۲۰۰۰) بیان می کند: “ما ابرمصرف گراها٬ دیگر از مادی گرایی بی امان حالمان بهم می خورد. ما غول های موفقیت از بلند پروازی کورکورانه و اعتیاد به کار بیزار شده ایم. ما آدم های به اصطلاح قوی احساس ،ازخود بیگانگی کمی را درخود تجربه می کنیم و در میان این همه یاس و از خود بیگانگی، بسیاری تشنه تجربه ای معنوی و جامعه ای مذهبی هستند دلایل خاص دیگری نیز وجود داردکه نشان می دهد چرا معنویت به بحثی داغ و جذاب در میان متخصصان سلامت روان تبدیل شده است. یکی از آنها شناخت و محدودیت های روان درمانی و درمان دارویی در کمک به مراجعان در جهت مقابله٬ تغییر و رشد است. حتی زمانی که بهترین شیوههای درمانی مورد استفاده قرار می گیرند بیماران ما هنوز به شدت از مشکلات خود رنج میبرند. دلیل دیگر آن است که چند فرهنگی بودن بخش اساسی از فعالیت بالینی محسوب میشود. به نظر می رسد مذهب و معنویت بخشی اساسی از دنیای فرهنگی مراجعان است و سرانجام این که٬ متخصصان امر به شدت از نتایج تحقیقاتی که نشان دهنده ارتباط مثبت میان فعالیت های مذهبی و سلامت روان می باشند متاثر بوده اند٬ هر چند که چنین ارتباطاتی ثابت نمی کند که مذهب لزوماً موجب سلامت روان میشود. چرا معنویت به جای مذهب واژه منتخب مردم شده است؟ به نظر می رسد بسیاری از مردم از مذاهب سنتی و نهادهای مذهبی ناراضی یا مایوس شده اند. تحقیقات ثابت می کند عده ای از مردم که خود را انسان هایی معنوی اما غیر مذهبی قلمداد می کنند٬ احساسات شدیداً مذهبی دارند (اسپیلکا[۲] ، ۲۰۰۳). آنها میخواهند مسیری مقدس را بیابند اما نمی خواهند به توشه ای که مذهب سنتی برای آنها به ارمغان می آورد تن دهند. آنها مایلند مسیر معنوی شخصی خویش را خود خلق کنند. مسیری که غالباً از مذاهب سنتی٬ فلسفه٬ نوشته های عامه پسند در باب معنویت و بخصوص تجربیات شخصی خودشان به گونه ای التقاطی الهام می گیرد. تحقیقات بر اهمیت تجربه شخصی تأکید میکند و نشان می دهد افرادی که خود را انسان هایی “معنوی” می دانند از تجربیات عرفانی و متعالی خویش برای خلق مسیر معنوی خود استفاده بیشتری میکنند (اسپیلکا، ۲۰۰۳). واژه معنویت چنان گسترده است که کوشش هایی از این دست را برای یافتن ارتباط با وجودی مقدس در خارج از چارچوب های سنتی مذهبی در بر میگیرد. با وجود این٬ یک مشکل عمده آن است که خود این واژه معنایی بس گسترده٬ فراگیر و بنابراین مبهم دارد. اگر از عموم مردم عادی بخواهید معنویت را تعریف کنند٬ عموماً مکث کرده و شروع به تقلای فکری می کنند. چنین کاری بی دلیل نیست. تعریف این واژه واقعاً دشوار است. آنچه در پی می آید نشان دهنده بهترین تلاش محقق در جهت تعریف معنویت با بهره جستن از مفاهیم اساسی و سادهتر می باشد.
گرایش معنوی افراد را به سمت معرفت[۳]، عشق[۴]، معنا[۵]، آرامش[۶]، امیدواری[۷]، تعالی، پیوند[۸]، شفقت[۹]، خوبی[۱۰]، و یکپارچگی[۱۱] سوق می دهد. معنویت قابلیت فرد برای خلاقیت، رشد و تحول یک نظام ارزشی را در بر میگیرد و شامل مجموعه ای از پدیده ها مثل تجربیات، عقاید و اعمال است. چشم اندازهای مختلف روانی، معنوی[۱۲]، دینی و فراشخصی[۱۳]، ما را به معنویت نزدیک میکند. اگر چه معنویت عموما از طریق فرهنگ منتقل میشود، اما هم مقدم بر فرهنگ است و هم متعالیتر از آن» (نیکلز[۱۴]، ۲۰۰۲).
مولفه های تعالی معنوی از دیدگاه پیدمونت[۱۵] (۲۰۰۱) عبارتند از : حس پیوند[۱۶]، عقیده به اینکه فرد بخشی از جامعه بزرگ بشری است و در تداوم هماهنگی زندگی نقش دارد، جهان شمولی[۱۷]، اعتقاد به ماهیت توام با وحدت در زندگی، و تحقق دعا[۱۸]، احساس لذت و خشنودی فرد در نتیجه رویارویی شخصی با یک حقیقت متعالی را در بر میگیرد.
در دهه های اخیر، مباحث عرفانی و معنوی و تعالیم اشراقی بیش از پیش جایگاه خود را باز یافته است و اهل نظر در حوزههای عرفان، حکمت، هنر، ادبیات و روانشناسی به نقش معجزهآسای عرفان و ارزشهای معنوی در پاسخ به نیازهای تکاملی انسان و درمان ناملایمات و بیماریهای روحی و روانی او و رسیدن به سلامت روان او تأکید فراوان دارند (کریمی، ۱۳۸۳).
جیمز (به نقل از پیدمونت، ۲۰۰۱) معتقد است، انسان با رجوع به باطن دین (معنویت) آرامش و سرور خاصی پیدا میکند وی معتقد است باور به وجود ارزشهای بالاتر و یک قدرت برتر برای بهداشت روانی انسان ضروری است.
یونگ(به نقل از آزاد،۱۳۸۴) که به نهضت اول روانشناسی مربوط میشود به شدت تحت تأثیر معنویت شرق بود و میگفت در بخش دوم زندگی بهتر است به سراغ آموزههای معنویت یا عرفان بودیسم برویم.
[۱]. Myers
[۲] . Spilka
[۳]. knowledge
[۴]. love
[۵]. meaning
[۶]. peace
[۷]. hope
[۸]. connectedness
[۹]. compassion
[۱۰]. wellness
[۱۱]. Integration
[۱۲]. psycho sproritual
[۱۳]. transpersonal
[۱۴]. nicholls
[۱۵] . Piedmont
[۱۶]. Sense of connectedness
[۱۷]. universality
[۱۸]. prayer fulfillment
[۱] . West
[۲] . World health organization
[۳] . Elkinz
[۴] . Taylor
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر