582 views
عنوان
تعداد صفحات:۵۶
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
گسترش و توسعه روزافزون مؤسسات و سازمانهای مختلف صنعتی و بازرگانی و افزایش شدید رقابت میان آنان باعث گردیده که سازمانهای فوق برای ادامه بقای خود تنها به سود و منافع سازمانی خود بیندیشند و برای نائل شدن به این اهداف از هیچ عملی کوتاهی نکنند.
درحالیکه هر تصمیم و حرکت بهظاهر کوچکی که دریکی از بخشها رخ دهد، صرفنظر از تأثیرات مستقیم آن در بخش موردنظر، بهتدریج موجب تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم، پنهان و آشکار و ملموس و غیرملموس در تمامی دیگر بخشهای جامعه شده و یک سلسله کنش و واکنشهای مداوم را در تمامی سطوح و لایههای جامعه به وجود میآورد. این تأثیر حتی ممکن است سالها به طول بینجامد ولی بهطورقطع اثر خود را خواهد گذاشت. ازاینرو، عصر حاضر را عصر «عصر مدیریت» نامیدهاند.
امروز لازم است که مدیران ما از جزءنگری و شیفتگی صرف نسبت به اهداف سازمانی خود دستبردارند و اهداف جامعه و کشور را بهعنوان راهنمای خود در تلاشهایشان فرا راه قرار دهند. بدون شک، عدم احساس مسئولیت در قبال مردم مانع از خدمت مؤثر مدیران به ایشان میشود. مدیران نباید تنها به واژههایی چون کنترل، نظارت، نظم و هدایت فکر کنند، بلکه باید خدمت به مردم را بهصورت یک «وظیفه» و یک «امر خیر» موردتوجه قرار دهند و ابعاد اجتماعی و عمومی حرفه خود را شناخته از آثار سازمان خود بر محیط اجتماعی آگاه باشند.
از زمانی که ارتباط بین نقشهای اجتماعی، سیاسی، محیطی، اقتصادی در تجارت رو به افزایش گذاشته است، سازمانها با پویاییهای جدیدی مواجه شدهاند. چالشی که سازمانها با آن روبرو هستند این است که آنها باید همزمان به افزایش سودآوری و پاسخگویی به انتظارات اجتماعی جدید و سپس مدیریت همزمان این دو پیامد بهظاهر متناقض که نیازمند توسعه استراتژیهای کاربردی است و اثرات مثبتی هم بر جامعه و هم بر سازمان دارد، دست یازند. پیادهسازی مسؤولیت اجتماعی در سطح سازمان، ازجمله سازوکارها و یا راهبردهای مؤثر در این خصوص است. درواقع امروزه سازمانها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود به انجام فعالیتهای دیگری نیز مکلف شدهاند که هدف این فعالیتها، پاسخگویی به انتظارات جامعه است و از آن بهعنوان مسؤولیت اجتماعی سازمان یاد میشود. در این دوران، مدیریت مؤثر، مدیریتی است که از محدوده اندیشه سازمان خود را رها ساخته و به جامعه و محیطهای وسیعتری میاندیشد، چراکه نه سازمانها میتوانند خود را از جامعه جدا کنند و نه جامعه میتواند بدون سازمانها تداوم یابد (صالحی و آذری، ۲۰۰۹؛ کارنامی، ۱۳۸۵).
آنچه مسلم است این است که از اوایل نیمه دوم قرن بیستم آگاهی عمومی درباره وابستگی سازمان، جامعه و محیط به یکدیگر افزایش یافته و همگان پی بردهاند که از یکسو سازمانها با تکیه بر امکانات موجود در جامعه به اهداف خود میرسند و از سوی دیگر، اقدامات سازمانها میبایست منافع و دستاوردهایی نیز برای جامعه داشته باشد. ازاینرو همواره تلاش بر این بوده که منافع در سازمانها بهگونهای بهبود یابد که مردم جامعه، بیش از هزینهای که پرداخت کردهاند از سازمانها سود ببرند و به تعبیری سازمانها علاوه بر سود آفرینی، ارزشآفرینی هم داشته باشند. در حقیقت سازمانها بهمنظور حفظ مشروعیت کامل و بقای خود باید قبول کنند که نقش و وظیفهای عمومی و اجتماعی دارند.
مؤسسات بازرگانی در جامعهای کار میکنند که آن جامعه برای آنها فرصتهای مختلفی را ایجاد کرده است که آنها به کسب سود میپردازند. در عوض، سازمانهای مذکور باید متعهد باشند که نیازها و خواستههای جامعه را برآورده کنند. این تعهد را مسئولیت اجتماعی[۱] مینامیم (چانگ، ۱۹۸۸: ۲۹۴).
مسئولیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد بهوسیله مدیران سازمانهای تجاری بخش خصوصی که آنگونه تصمیمگیری نمایند که در کنار کسب سود برای مؤسسه، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد (حقیقی به نقل از کیث دیویس، ۱۳۷۳: ۴۰).
مسئولیت اجتماعی از تعهدات مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در جهت رفاه عمومی جامعه نیز انجام میگیرد (کترو، ۱۹۸۷: ۵۵).
مسئولیتهای اجتماعی مدیران / بنگاهها عبارت است از الزام به پاسخگویی و ارضا توقعات گروههای ذینفع خارجی اعم از مشتریان، تأمینکنندگان، توزیعکنندگان، پاسداران محیط زیست و اهالی محل فعالیت واحد تولیدی / خدماتی، با حفظ منافع گروههای ذینفع داخلی اعم از مالکان یا سهامداران و کارکنان واحد (امینی، ۱۳۷۸).
واژه های کلیدی: مسؤولیت اجتماعی سازمان، دیدگاههای مسئولیت اجتماعی سازمانها، استراتژیهای انجام مسئولیت اجتماعی، تأثیرات توجه به مسئولیت اجتماعی در سازمان
چکیده ۵
مقدمه ۸
تعریف مسئولیت اجتماعی ۱۱
اهمیت موضوع مسئولیت اجتماعی ۱۳
۱ـ مبانی فلسفی دیدگاههای مسئولیت اجتماعی ۱۵
۲ـ دیدگاه کلاسیک ۱۵
۳ـ انتقادهای وارده به دیدگاه کلاسیک ۱۶
۴ـ دیدگاه مسئولیتپذیری ۱۶
۵ـ دیدگاه عمومی ۱۶
دیدگاههای موافقان و مخالفان مسئولیت اجتماعی سازمانها ۱۷
۱ـ تغییر نیازها و توقعات عمومی ۱۷
۲ـ التزام اخلاقی ۱۸
۳ـ حفظ منابع محدود ۱۸
۴ـ محیط اجتماعی بهتر ۱۸
۵ـ حفظ منافع بلندمدت ۱۹
۶ـ ممانعت از گسترش قوانین و مقررات دولتی ۱۹
۷ـ تعادل بین مسئولیت و قدرت ۱۹
۸ ـ وابستگی متقابل نظاماند ۲۰
۹ـ کمک در حل مشکلات اجتماعی ۲۰
۱۰ـ بهبود چهره عمومی ۲۰
۱۱ـ جلب منابع ارزشمند سازمانها ۲۱
۱۲ـ پیشگیری بهتر از درمان ۲۱
دلایل مخالفان مسئولیت اجتماعی ۲۱
استراتژیهای انجام مسئولیت اجتماعی ۲۴
ابعاد مسئولیت اجتماعی سازمان ۲۶
سطوح مسئولیت اجتماعی ۲۷
مدلهای مسئولیت اجتماعی سازمان ۲۸
۱ـ مدل مسئولیت اجتماعی دیویس ۲۸
۲ـ مدل سهبعدی مسئولیت اجتماعی کارول ۳۰
سیر تکاملی پاسخگویی اجتماعی سازمان ۳۱
مشکلات پذیرش و ایفای مسئولیت اجتماعی سازمانها ۳۳
روشهای توجیهی مدیران در عدم انجام مسئولیت اجتماعی ۳۳
چه کسی از انجام مسئولیت اجتماعی سود میبرد؟ ۳۵
مدیریت مسائل اجتماعی ۳۶
بهسوی مسئولیت اجتماعی بیشتر ۳۷
تأثیرات توجه به مسئولیت اجتماعی در سازمان ۴۰
اخلاق و اخلاق کار ۴۸
مسئولیت اجتماعی و اخلاق کار ۵۰
خودکنترلی در اجرای مسئولیتهای اجتماعی ۵۱
منابع و مآخذ ۵۴
۱ـ مورهد و گریفین (۱۳۷۴)، رفتار سازمانی، ترجمه: مهدی الوانی و غلامرضا معمارزاده، تهران: نشر مروارید.
۲ـ ایراننژاد پاریزی، مهدی (۱۳۷۱)، مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی مدیریت، دانش مدیریت، شماره ۱۸، پاییز ۷۱٫
۳ـ ایراننژاد (۱۳۷۱)، جامعهپذیری و مسئولیت اجتماعی.
۴ـ فرنچ، درک؛ هینر ساورد (۱۳۷۱)، فرهنگ مدیریت، ترجمه: محمد صائبی، تهران: انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
۵ـ امینی، غلامرضا، نیازی، علیرضا (۱۳۷۸)، استاندارد و مسئولیت اجتماعی در سازمانها، ماهنامه کنترل کیفیت، سال پنجم، شماره ۲۷٫
۶ـ امینی، فضلالله (۱۳۷۸)، بررسی تطبیقی مسئولیتهای اجتماعی مدیران در واحدهای تولیدی دولتی و خصوصی، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی ـ سازمان مدیریت صنعتی.
۷ـ حقیقی، محمد (۱۳۷۳)، جایگاه کیفیت کالا در رشد و شکوفایی مؤسسات بازرگانی، دانش مدیریت، شماره ۲۴٫
۸ ـ امامی، حسن (۱۳۸۸)، مسئولیت اجتماعی سازمان، الزامی برای پایداری، سایت انجمن مدیریت کیفیت ایران www. iranqms. com، برداشت مهرماه ۸۸ .
۹ـ الوانی، سیدمهدی، قاسمی، سید احمدرضا (۱۳۷۷)، مدیریت و مسئولیتهای اجتماعی سازمان، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.
۱۰ـ خلیلی عراقی، مریم؛ یقینلو، مهرانگیز (۱۳۸۳)، سایهروشنهایی از مسئولیتپذیری مسئولیت اجتماعی شرکتها، ماهنامه تدبیر، شماره ۱۴۴، اردیبهشتماه.
۱۱ـ الوانی، سیدمهدی (۱۳۸۴)، مدیریت عمومی، چاپ بیست و چهارم، تهران: انتشارات نشر نی.
مسؤولیتپذیری اجتماعی ازجمله مهمترین عناصر فلسفه وجودی سازمانها شناختهشده است، بهنحویکه اهمیت دادن به رعایت آن توسط سازمانها در چهارچوب نظریه هویت اجتماعی، نهتنها احتمال ارتقاء تعهد سازمانی را به همراه دارد، بلکه رضایت ذینفعان خارج از سازمان را برای مشروعیت بخشیدن به سازمان تقویت میکند.
مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ و مراقبت و کمک به جامعهای که در آن فعالیت میکند، انجام دهد. (گریفین و بارنی، ۱۹۹۲: ۷۲۴)مسئولیت اجتماعی، وظیفهای است بر عهده مؤسسات خصوصی، به این معنا که تأثیر سوئی بر زندگی اجتماعی که در آن کار میکنند، نگذارد. میزان این وظیفه عموماً مشتمل است بر وظایفی مانند آلوده نکردن، تبعیض قائل نشدن در استخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیراخلاقی و آگاه کردن مصرفکننده از کیفیت محصولات. همچنین وظیفهای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه. (فرنچ و ساورد، ۱۳۷۱: ۵۷۹).
مسئولیت اجتماعی، یکی از وظایف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است، بهنحویکه هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی ببخشد. (رابینسون، ۱۹۸۰: ۱۳۲). مسئولیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد بهوسیله مدیران سازمانهای تجاری بخش خصوصی که آنگونه تصمیمگیری نمایند که در کنار کسب سود برای مؤسسه، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد. تعهد و تکلیف مدیریت به انجام کارهایی که حافظ و ارتقادهنده رفاه جامعه و علایق بنگاه باشد.
در جمعبندی از تعاریف مسئولیت اجتماعی میتوان گفت که مسئولیت اجتماعی عبارت است از: مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک انسانی و محیطی در میان کارکنان در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزشافزوده به معنی دیگر اینکه در وجود کارکنان چه ارزشها و نگرشهای درونی شده و مورد پذیرش سازمانی قرار گرفته است مسئولیت اجتماعی این اجزا را به هم وصل میکند؛ و فعالیتها را حول چهارچوب خاصی به حمایتکننده تجارت، تقویتکننده گفتگو، با ذینفعان اصلی باشد سامان میدهد و در قبال عملکرد خود در برابر اجتماع بهگونهای که هم منافع گروههای درونی شرکت و هم منافع گروههای بیرونی شرکت تأمین گردد؛ و درنهایت موجب بهبود جامعه فراهم گردد. درنهایت مقصود از مسئولیت اجتماعی این است که چون سازمانها تأثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند لاجرم چگونگی فعالیت آنها باید بهگونهای باشد که براثر آن زیانی به جامعه نرسد و در صورت رسیدن زیان، سازمانهای مربوطه ملزم به جبران آن باشند (ایراننژاد، ۱۳۷۱). پژوهش پیرامون مسئولیت اجتماعی آنهم در بین کارکنان امری بس فوقالعاده و حساس است. شناخت این مهم در طراحی استراتژیهای کلان متخصصان امور مربوطه اهمیتی بسزا دارد. مسئولیت اجتماعی کارکنان با تنظیم روابط اجرایی هر سیستم به کاهش پیچیدگی روابط اجتماعی کمک میکند و رفتار دیگران را قابل پیشبینی میسازد. این امر خود به افزایش اعتماد اجتماعی و درنتیجه به افزایش احساس امنیت اعضای جامعه و کاهش ناهماهنگی شناختی آنان کمک میکند (فینگر، ۱۹۵۹) و درنهایت ثبات رفتاری اعضای جامعه را سبب میشود. بنابراین مسئولیت اجتماعی کارکنان عاملی برای ارضای نیازهای اعضای جامعه و درنتیجه همبستگی و انسجام اجتماعی میشود (دورکیم، ۱۹۳۸).
«درک فرنچ» و «هینر ساورد» در کتاب «فرهنگ مدیریت» در خصوص مسئولیت اجتماعی مینویسند:
«مسئولیت اجتماعی، وظیفهای است بر عهده مؤسسات خصوصی، به این معنا که تأثیر سوئی بر زندگی اجتماعی که در آن کار میکنند، نگذارند. میزان این وظیفه بهطور روشن تعریفنشده است ولی عموماً مشتمل است بر وظایفی چون: آلوده نکردن، تبعیض قائل نشدن در استخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیراخلاقی و مطلع کردن مصرفکننده از کیفیت محصولات. همچنین وظیفهای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه».
«رابینسون» در همین رابطه میگوید: «مسئولیت اجتماعی یکی از وظایف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است بهنحویکه هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی ببخشد.»
«کیت دیویس» معتقد است که: «مسئولیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد بهوسیله مدیران سازمانهای تجاری بخش خصوصی که آنگونه تصمیمگیری نمایند که در کنار کسب سود برای موسسه، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد.»
درنهایت، مقصود از مسئولیت اجتماعی این است که چون سازمانها تأثیر عمدهای بر سیستم اجتماعی دارند، لاجرم چگونگی فعالیت آنها باید بهگونهای باشد که در اثر آن زیانی به جامعه نرسد و در صورت رسیدن زیان، سازمانهای مربوطه ملزم به جبران آن باشند. به عبارت سادهتر، سازمانها باید بهعنوان جزئی مرتبط با نظام بزرگتر که در آن قرار دارند، عمل کنند، چون یک نظام فرعی از کل نظام اجتماعی را تشکیل میدهند.
لازم به ذکر است که بین اخلاق مدیریت، پاسخگویی اجتماعی و تعهد اجتماعی با مسئولیت اجتماعی تفاوت وجود دارد. در این خصوص «اندرسن» در کتاب خود چنین مینویسد: «هر دو اصطلاح اخلاق مدیریت و مسئولیت اجتماعی در رابطه با رعایت ارزشها و هنجارها و اصول اخلاقی جامعه و تأمین هدفهای سازمان از سوی مدیران هستند . . . با این تفاوت که مسئولیت اجتماعی در ارتباط با مسائل کلان سازمان و اخلاق در ارتباط با رفتار فردی مدیران و کارکنان است».
یک سازمان، زمانی به تعهد اجتماعیاش عمل میکند که به مسئولیتهای قانونی و اقتصادی خود عمل نماید و نه بیشتر؛ بهعبارتدیگر، او به حداقل مسئولیتی که قانون از او خواسته است عمل میکند.
مسئولیت اجتماعی با ورود خود، یک چهارچوب حاکمیت اخلاقی را اضافه میکند که بر اساس آن سازمانها به فعالیتهایی اقدام میکنند که وضع جامعه را بهتر کرده، از انجام کارهایی که باعث بدتر شدن وضعیت جامعه میگردند پرهیز میکنند؛ و نهایتاً، پاسخگویی اجتماعی اشاره به توان و ظرفیت سازمان در جهت عمل و اقدام نسبت به خواستهها و انتظارات جامعه دارد.
[۱]– Social Responsibility
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر