787 views
عنوان
تعداد صفحات: ۱۱۱
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
اگرچه توجه به شخصیت مجرم و بزهکار با پیدایش مکتب اثباتی ایتالیا رونقی به خود گرفت، ولی باید در نظر داشت که این مسأله قبل از سزار لومبروزو[۱] مورد توجه فلاسفهی یونان به ویژه افلاطون قرار گرفته و به نظر او چون هدف انسان انجام عمل نیک و گرایش به امور خیر است و پیوسته بشر مایل است در جهان هستی عمل خیر انجام دهد، بنابراین اجتماع بایستی نه تنها مجرمین و بزهکاران را مجازات نکند، بلکه باید سعی کند به منظور انصراف آنان از این عمل به روش مقتضی اقدام نماید(سلاحی، ۱۳۸۷: ۱۲).
بعضی از رشته های علوم قدیمی مانند کفشناسی، ستاره شناسی و قیافه شناسی علایمی از رفتار مجرمانه و شخص مجرم بیان کرده(کروز[۲]، ۲۰۰۹) و همچنین، ادیان و مذاهب مختلف اشارهای به ظواهر گناهکاران و مجرمین نموده که در کتاب مقدس شواهدی در این باره موجود است(یعرف مجرمین به سیماهم)(سلاحی، ۱۲:۱۳۸۷). در سال ۱۵۸۶ دلاپورتا[۳]، در کتاب خود به نام قیافهشناسی[۴] به تشریح رابطهی بین قیافه و صفات انسانی پرداخته و سر دیوانگان و افراد پرخاشگر را با سر حیوانات مقایسه، و تشابه آنها را تصریح کرد و رفتار خشن و وحشیانهی آنان را در اولین کتابی که در این مورد نوشت، بررسی نمود و دریافت که بین شکل ظاهری افراد و رفتار بزهکارانه رابطه وجود دارد(مارش و همکاران[۵]، ۲۰۰۶). ولی بعداً ژاک فرد پزشک فرانسوی، اعتقاد خود را به وجود رابطه بین ظواهر جسمانی و بزهکاری بیان کرد ولی او باور نداشت که کلیهی کسانی که علایم موردنظر در آنها وجود دارد لزوماً بزهکار باشند، زیرا به مجرمین خوش قیافهای اشاره میکند که هیچ کدام از مشخصات و علایم مورد بحث در آنها وجود ندارد(سلاحی، ۱۳۸۷: ۱۲-۱۳).
در سال ۱۷۸۳ لاواتر[۶] سوئیسی به مطالعه ی قیافه ی انسانها و مقایسه ی آن با حیوانات پرداخت و تشابه بین سر حیوانات و تبهکاران را بررسی کرد و نظریهی دلاپورتا را تأیید نمود. وی بیان کرد رفتار مجرمانه می تواند از طریق بررسی چشم، گوش، بینی، چانه و شکل صورت افراد مشخص شود(کروز، ۲۰۰۹: ۱۸۶). سپس گال[۷] پزشک اتریشی با توسل به تحقیقات علمی رابطهی بین برآمدگیهای جمجمهی انسان را با رفتار مجرمانهی آنها مطالعه کرد و پینل[۸] پزشک فرانسوی با مطالعهی احوال بیماران روانی، خشونت با آنها را مورد انتقاد قرار داد و کتله[۹] بلژیکی در سال ۱۸۳۵ نظر خود را دربارهی تأثیر محیط جغرافیایی بر پدیدهی بزهکاری منتشر کرد. گابریل تارد[۱۰] مطالعات خود را تحت عنوان بزهکاری انتشار و تقلید را منشأ بزهکاری میدانست. سزار لومبروزو پزشک ایتالیایی با الهام گرفتن از نظریات گال و بروکا[۱۱] مقدار زیادی از جمجمهی مجرمین مرده را آزمایش کرد و در سال ۱۸۷۶ کتاب خود به نام انسان جنایتکار[۱۲] را منتشر ساخت. همچنین او وضعیت ۱۶۰ نفر از دانشآموزان زیر سن بلوغ را مطالعه و اعتقاد داشت که علل ارثی آنان مانع هرگونه اصلاح و تربیت است و آموزش و پرورش نیز به طور ظاهری در رفتار و افعال این افراد مؤثر و در اصل و ماهیت آنان بی اثر است و همین افراد بدگوهر چنانچه در محیط مساعدی برای ارتکاب جرم قرار گیرند، حتماً مرتکب جرم خواهند شد. انریکو فری[۱۳] جامعهشناس ایتالیایی در سال ۱۸۸۱ اولین کتاب جامعهشناسی جنایی(کیفری)[۱۴] را نوشت و در سال ۱۸۸۵ رافائل گاروفالو[۱۵] قاضی ایتالیایی با نوشتن کتابی به نام جرمشناسی[۱۶]، علم جدیدی را پایهگذاری کرد(سلاحی، ۱۳۸۷: ۱۳). بعد از این تلاشها، بررسی جرم و بزهکاری به شکل علمیتر ادامه یافت و تحقیقات مدون و آثار برجستهای توسط اندیشمندان مختلف در این حوزه نوشته شد. مسئله بزهکاری در سرتاسر جوامع، همواره مورد توجه و دغدغه اصلی اندیشمندان حوزههای مختلف بوده است و آنها تلاش کردهاند که تبیین مطلوبی برای چرایی و چگونگی پیدایش بزهکاری ارائه دهند. در این مقاله به نظریههای کلاسیک و اثباتگرایی بزهکاری میشود و به طور مفصل نظریههای جامعهشناختی مرتبط مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
واژه های کلیدی : بزهکاری ، رفتارهای بزهکارانه، نظریه های جامعه شناختی بزهکاری، چگونگی پیدایش بزهکاری
چکیده ۶
مقدمه ۸
نظریه های مربوط به رفتارهای بزهکارانه ۹
۱- دیدگاه جرمشناسی کلاسیک ۹
۲- دیدگاه اثبات گرایی ۱۰
۲-۱- اثبات گرایی زیستی ۱۱
۲-۲- اثبات گرایی روانی ۱۲
۳- نظریه های زیستی – اجتماعی ۱۳
۴- نظریه های جامعه شناختی ۱۵
۴-۱- نظریه های ساختار اجتماعی ۱۷
۴-۱-۱- نظریه ی بی سازمانی اجتماعی ۱۸
۴-۱-۱-۱- نظریه ی بوم شناختی رابرت ازرا پارک ۱۹
۴-۱-۱-۲- نظریه مناطق متحدالمرکز کلیفورد شاو وهنری مک کی ۲۰
۴-۱-۱-۳- نظریه ی فعالیتهای روزمره ۲۳
مارکوس فلسون و لاورنس کوهن ۲۳
۴-۱-۲- نظریه ی فشار ۲۴
-۱-۲-۱- نظریه ی آنومی امیل دورکیم ۲۶
۴-۱-۲-۲- نظریه ی فشار رابرت مرتن ۲۷
۴-۱-۲-۳- نظریه ی فشار عمومی رابرت آگنیو ۳۰
۴-۱-۲-۴- نظریه ی آنومی نهادی استیون مسنر و ریچارد روزنفلد ۳۲
۴-۱-۳- نظریه ی انحراف فرهنگی ۳۴
۴-۱-۳-۲- نظریه ی خرده فرهنگ بزهکارانه آلبرت کوهن ۳۷
۴-۱-۳-۳- نظریه ی فرهنگ طبقه پایین والتر میلر ۳۸
۴-۱-۳-۴- نظریه ی فرصت افتراقی ریچارد کلووارد و لوید اهلین ۳۹
۴-۱-۳-۵- نظریه کد(رمز) خیابان الیاه اندرسون ۴۰
۴-۲- نظریه های فرآیند اجتماعی ۴۲
۴-۲-۱- نظریه یادگیری اجتماعی ۴۳
۴-۲-۱-۱- نظریه ی همنشینی افتراقی ادوین ساترلند ۴۴
۴-۲-۱-۲- نظریه ی هویت پذیری افتراقی دانیل گلیزر ۴۷
۴-۲-۱-۳- نظریه ی تقویت افتراقی رانلد آکرز و رابرت بورگس ۴۸
۴-۲-۱-۴- نظریه ی خنثیسازی دیوید ماتزا و گرشام سایکز ۴۹
۴-۲-۲- نظریه ی کنترل اجتماعی ۵۲
۴-۲-۲-۱- نظریه ی بازداری والتر ریکلس ۵۲
۴-۲-۲-۲- نظریه پیوند اجتماعی تراویس هیرشی ۵۳
۴-۲-۲-۳- نظریه ی شرمنده سازی جان بریثویت ۵۵
۴-۲-۲-۴- دکترین بازدارندگی ۵۶
۴-۲-۳- نظریه ی واکنش اجتماعی یا برچسب زنی ۵۷
۴-۲-۳-۱- نظریه نمایش شر فرانک تاننبائوم ۵۹
۴-۲-۳-۲- نظریه انحراف اولیه و ثانویه ادوین لمرت ۶۰
۴-۲-۳-۳- نظریه بیگانگان هوارد بکر ۶۲
۴-۲-۳-۴- نظریه عدم مداخلهی رادیکال ادوین شور ۶۴
۴-۲-۳-۵- نظریه فریبندگی های جرم جک کاتز ۶۴
۴-۳- نظریه ی تضاد اجتماعی ۶۶
۴-۳-۱- نظریه ی تضاد کارل مارکس ۶۶
۴-۳-۲- نظریه ی تضاد گروهی جورج ولد ۶۷
۴-۳-۳- نظریه واقعیت اجتماعی جرم ریچارد کوئینی ۶۸
۴-۳-۴- نظریه جرم و نظم قانونی آستین ترک ۶۹
۴-۳-۵- نظریه مارکسیسم ساختاری ویلیام چامبلیس و رابرت سیدمن ۷۰
۴-۳-۶- نظریه واقع گرایی چپ جان لی و جوک یانگ ۷۱
۴-۳-۷- نظریه ی کنترل قدرت جان هاگان ۷۲
۴-۴- نظریه های تکاملی(تلفیقی) ۷۴
۴-۴-۱- نظریه های دوره زندگی ۷۵
۴-۴-۱-۱- نظریه ی درجه بندی سنی رابرت سامپسون و جان لاب ۷۵
۴-۴-۱-۳- نظریه ی تلفیقی دلبرت الیوت، سوزان ایجتون و راچل کانتر ۷۸
۴-۴-۱-۴- نظریه ی تعاملی ترنس ثورنبری، ماروین کرون، آلن لیزوت و مارگرات فارنورث ۷۸
۴-۴-۱-۵- نظریه ی عمومی جرم و بزهکاری رابرت آگنیو ۷۹
۴-۴-۱-۶- نظریه ی حمایت اجتماعی فرانسیس کالن ۸۰
۴-۴-۲-۱- نظریه ی یادگیری – سرشتی جیمز ویلسون و ریچارد هرنشتاین ۸۱
۴-۴-۲-۲- نظریه ی عمومی جرم میشل گاتفریدسون و تراویس هیرشی ۸۳
۴-۴-۲-۳- نظریه ی پتانسیل ضد اجتماعی شناختی تلفیقی دیوید فارینگتون ۸۴
۴-۴-۲-۴- نظریه ی اجبار افتراقی مارک کالوین ۸۶
۴-۴-۲-۵- نظریه تعادل کنترل چارلز تیتل ۸۶
۴-۴-۳- نظریههای خط سیر ۸۸
۴-۴-۳-۱- نظریه مسیرهای بزهکاری رالف لوبر ۸۹
۴-۴-۳-۲- نظریه ی تاکسونومی دوگانهی تخلف تری موفیت ۹۰
۴-۴-۳-۳- نظریه ی تخلف زودهنگام و دیرهنگام جرالد پترسون و کارن یوئرگر ۹۱
۴-۴-۴- نظریه های رفتارهای پرخطر ۹۲
۴-۴-۴-۱- نظریه رفتار مشکل آفرین ریچارد جسور ۹۲
۴-۴-۴-۲- نظریه زمان بندی بلوغ چارلز اروین ۹۳
۴-۴-۴-۳- نظریه استرس اجتماعی جان رودز ۹۴
منابع و مأخذ ۹۵
ولد، جرج؛ توماس برنارد و جفری اسنیپس (۱۳۸۰). جرمشناسی نظری: گذری بر نظریههای جرمشناسی. ترجمه علی شجاعی. تهران: سمت.
هارجی، اون؛ کریستین ساندرز و دیوید دیکسون (۱۳۹۲). مهارت های اجتماعی در ارتباطات میان فردی. ترجمهی خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت. چاپ ششم. تهران: رشد.
هزارجریبی، جعفر؛ مهدی ترکمان و غلامرضا مرادی (۱۳۸۹). “عوامل مؤثر بر گرایش نوجوانان و جوانان پسر شهرستان کرج به مصرف مواد مخدر.” فصلنامه مطالعات مدیریت انتظامی، سال پنجم، شماره ۲، صص ۳۲۲-۳۳۸٫
یارعلی، جواد؛ علیرضا شواخی و فروغ السادات عریضی (۱۳۸۷). “بررسی مهارت های ارتباطی و اجتماعی در کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی دوره ی راهنمایی تحصیلی(تحلیل محتوا).” فصلنامه تعلیم و تربیت، سال بیست و چهارم، شماره ۱(پیاپی ۹۳ )، صص ۱۹۱- ۲۲۱٫
یوسفی، فریده (۱۳۸۵). “رابطه هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی در دانشجویان.” فصلنامه روانشناسان ایرانی، سال سوم، شماره ۹، صص ۵-۱۳٫
فاتحی زاده، مریم؛ احمدرضا نصر اصفهانی و فاطمه فتحی (۱۳۸۴). “بررسی کیفی عملکرد دبیرستان در ایجاد و پرورش مهارتهای اجتماعی دانش آموزان.” مجلهی روانشناسی، سال نهم، شماره ۲، صص ۱۶۵-۱۸۵٫
اعتماد، کورش؛ حسن افتخار اردبیلی؛ عباس رحیمی؛ محمد مهدی گویا؛ علیرضا حیدری و محمدجواد کبیر (۱۳۹۰). “بررسی میزان آگاهی و نگرش افراد HIV+ در مقایسه با افراد دارای سابقه رفتار پرخطر در استان گلستان و رابطه آن با مشخصه های اقتصادی-اجتماعی در سال ۱۳۸۶٫” مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران، دوره ۷، شماره ۱، صص ۲۳-۳۱٫
“عوامل اجتماعی مؤثر بر بزهکاری نوجوانان در رشت.” پژوهشنامهی علوم انسانی و اجتماعی، نیمه دوم، صص ۷۷-۱۰۲٫
جندلی، منون (۱۳۹۳). درآمدی بر پیشگیری از جرم. ترجمه و تحقیق شهرام ابراهیمی. تهران: نشر میزان.
بوستانی، داریوش (۱۳۹۱). “سرمایه اجتماعی و رفتار پرخطر؛ نمونه مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمان.” مجله علوم اجتماعی(دانشگاه فردوسی مشهد)، سال نهم، شماره اول(پیاپی ۱۹)، صص ۱-۳۱٫
بهرامی، فرزانه؛ آمنه معاضدیان و سید علی حسینی المدنی (۱۳۹۲). “اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله و تصمیم گیری بر کاهش نگرش مثبت وابستگان به مواد افیونی.” اعتیاد پژوهی، سال هفتم، شماره ۲۵، صص ۵۸-۷۳٫
کی نیا، مهدی (۱۳۸۴). مبانی جرم شناسی (جلد اول). چاپ هفتم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
انسان موجودی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با انسانهای دیگر برای رفع نیازهای خود میباشد. زندگی اجتماعی انسان خیلی پیچیدهتر از موجودات دیگر است. در اثر زندگی گروهی، روابط اجتماعی انتزاعی و مجموعهی مشترکی از مفاهیم که معانی مشترک دارند، تبدیل به نماد میشوند، و انسانها از طریق این نمادها با هم ارتباط برقرار میکنند. روابط اجتماعی گروه حاصل کنش متقابل اجتماعی مکرری است که تبدیل به اشکال گوناگون نظم، وظایف و انتظارات متقابل میگردد. در این فرآیند کنش متقابل، انسان اعمالش را با در نظر گرفتن انتظارات دیگران انجام میدهد. بنابراین، زندگی اجتماعی به شکل مستمر در حال تغییر و دگرگونی است و اشکال جدیدی از جامعه ظهور میکند که در ابعاد مختلف با جامعه ی گذشته دارای تفاوتهایی میباشد. گذر جوامع از سنتی به مدرن همراه با آثار و پیامدهای مختلفی در سطوح خرد و کلان میباشد. بخشی از این پیامدها مربوط به رفتارهای اجتماعی است که دچار تحولات و دگرگونی هایی گردیدند. رفتار و روابط اجتماعی از طریق هنجارها تنظیم میشود. یک هنجار تعیین میکند که فرد در شرایط گوناگون چه رفتاری باید یا نباید داشته باشد. اما همیشه این امکان وجود دارد که رفتار فرد با هنجارها مطابقت نداشته باشد. در جوامع ابتدایی و کوچک، هنجارها مشخصتر و محدودتر هستند و میزان همنوایی با آنها بیشتر است. در جوامع مدرن، به علت وجود تمایز میان گروهها و طبقات و تعلق به زمینه های طبقاتی، قومی و نژادی گوناگون، هنجارها متنوعتر شده و میزان پیروی از آنها کمتر میشود. به تدریج که جوامع به سمت صنعتیشدن و شهرنشینی پیش رفتند، بروز رفتارهایی که همنوا و سازگار با هنجارها و ارزشهای جامعه نبودند، بیشتر شد. این ناهنجاریها و ناسازگاریها به تدریج زمینهی تخریب نظم و انسجام موجود در جامعه را فراهم نمود. جامعهشناسی در اصل برای مطالعه و بررسی این بی نظمی ها و ناهنجاری ها پدیدار گردید. با گسترش این ناهنجاریها، حوزهای از جامعهشناسی به نام جامعهشناسی انحرافات به شکل تخصصی بر روی رفتارهای انحرافی و بزهکارانه متمرکز شد، تا با شناسایی علل و عوامل مؤثر بر رفتارهای انحرافی و بزهکارانه، راهکارهایی برای بهبود وضع موجود بیابد.
رفتارهای انحرافی و بزهکارانه به نوبهی خود انواع مختلفی از رفتارها را در برمیگیرند. نکته مهم در رابطه با این رفتارها، پیامدهای مخرب و ویرانگر آنها است که نیازمند توجه جدی و عمیق از سوی نهادهای مسؤول و دستاندرکار و همچنین محققان و پژوهشگران میباشد. در این راستا، با توجه به شرایط کنونی و افزایش هرچه بیشتر رفتارهای انحرافی و بزهکارانه، بخشی از این رفتارها باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد که نسبت به سایر رفتارهای انحرافی، دارای آثار و نتایج مهلک و مخربتری می باشد.
در نگرش کلاسیک[۱]، انسانها موجوداتی خودخواه[۲] و منفعت طلب[۳] قلمداد می شوند. نظریهی کلاسیک، نگرشی اراده گرا[۴] را دربارهی طبیعت انسان اتخاذ کرده است که بر وجود اختیار در انسان و مفهوم گزینش فردی تأکید می کند. این رویکرد نظری، بزهکاری را عمدتاً به چشم انتخاب گزینه ای نادرست مینگرد که در چهرهی نقض قانون نمایان می شود. به بیان ساده، نظریهی کلاسیک مدعی است که افراد را باید مسئول اعمال خویش دانست. در این زمینه چنین استدلال می شود که هر شخص قابلیت تعقلی همسان با دیگران دارد. پس در صورتی که اقدام های لازم برای آشنا ساختن شهروندان با قانون و مجازات های مقرر شده در آن، صورت گرفته باشد، ارتکاب جرم و بزهکاری توسط فرد اساساً چیزی جز نوعی گزینش آزادانه از ناحیهی او نخواهد بود. بدین ترتیب، منشاً بزهکاری، پدیده ای نهفته در درون افرادی عاقل و اندیشمند محسوب می شود، با این تعبیر که جرم از خود فرد سرچشمه می گیرد؛ خواه آنکه (با سنجش پاداش ها و پیامدهای منفی احتمالی) تصمیمی حساب شده برای انجام خطا گرفته باشد، و خواه (بدون استفادهی درست و مناسب از قوهی تعقل خویش) درگیر کاری شود که ممکن است رفتاری غیرعقلانی به حساب آید(وایت و هینز[۵]، ۱۳۹۰).
نظریه پردازان کلاسیک، محافظت عملی از قرارداد اجتماعی را با به کار گرفتن مجازات[۶] ممکن میدانند. به نظر آنها، هدف از مجازات، بازداشتن افراد از نقض قانون است که در عمل، معنای تعرض به حقوق جسمی یا مالی دیگران را به خود می گیرد(مارش و همکاران، ۲۰۰۶: ۹۲). آنها همچنین مدعی اند که بازدارندگی را باید با به کار بستن مجموعه ای از ضمانت اجراها و کیفرهای متناسب با جرم های ارتکابی، در وهلهی اول در خصوص افراد(بازدارندگی خاص)؛ و سپس در خصوص همه اعضای جامعه(بازدارندگی عام) هدایت نمود. در عین حال، در نگاه آنان، مجازات بر اصل لذت – رنج[۷] استوار است که بر اساس آن، میزان محکومیت باید بیشتر از هر نوع لذتی باشد که ممکن است از ارتکاب جرم به دست آید(وایت و هینز، ۱۳۹۰: ۸۵-۸۶).
سزار بکاریا[۸] و جرمی بنتام[۹] از نظریه پردازان مطرح رویکرد کلاسیک هستند. بکاریا بر این باور بود که انسان ها خواهان به دست آوردن لذت و اجتناب از درد و ناراحتی هستند. جرایم زمانی اتفاق می افتند که لذت و پاداش ناشی از انجام اعمال غیرقانونی بیشتر از درد و رنج ناشی از مجازات باشد. برای اجتناب از وقوع جرم، مجازات باید کافی و متناسب باشد(نه کم و نه زیاد)، تا در لذت بردن و احساس خوشبختی کردن از ارتکاب جرم تعادل ایجاد نشود. قضیهی اصلی بکاریا این بود که برای این که مجازات مؤثر باشد، باید عمومی، درست، سریع، ضروری، قابل کاربرد در شرایط معین، هماهنگ با جرم و توسط قانون اجرا شود(سیگل[۱۰]، ۲۰۱۱: ۹).
[۵]. Marsh et al.,
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر