عنوان
تعداد صفحات: ۳۵
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
بینامتنیت از آغاز تا امروز سیری از نظریهی صِرف به سوی کاربردگرایی پیموده است. نامورمطلق (۱۳۹۰) در شرح این نظریه، از دورههای پیشابینامتنیت، بینامتنیتِ نظریِ نسلِ اول، بینامتنیتِ کاربردیِ نسلِ دوم و پسابینامتنیت نام میبرد. وی میخائیل میخائیلویچ باختین را مهمترین چهرهی پیشابینامتنیت، یولیا کریستوا و رولان بارت را برجستهترین نظریهپردازان نسل اول بینامتنیت، لوران ژنی و میکائیل ریفاتر را تأثیرگذارترین افراد در میان نسل دوم بینامتنیت و بالأخره ژرار ژنت را نیز معروفترین در عرصهی پسابینامتنیت میداند. گراهام آلن (۲۰۰۰) تقسیمبندی دیگری را در این زمینه طرح کردهاست. وی از سوسور، باختین و کریستوا در جایگاه خاستگاههای نظریهی بینامتنیت ناممیبرد و سپس دیگر شخصیتهایی چونان بارت، ژنت و ریفاتر را بنا بر رویکردهای ساختارگرایی و پساساختارگرایی از هم جدا میکند. آلن همچنین اندیشههای هارولد بلوم و نظریههای فمینیستی و پسااستعمارگرایی را از جمله پنداشتهایی میانگارد که پس از بینامتنیت و متأثر از آن جلوه نمودند.
نامورمطلق در کتاب خود، درآمدی بر بینامتنیت، نظریهها و کاربردها -که تنها کتاب تألیفی در این زمینه در ایران است-، چنین بیانمیکند که این نظریه «در ایران هم با تأخیر آغاز شد و هم به یک جریان از آن تقلیل یافت. حتی در پارهای از موارد میتوان گفت یک بینامتنیت ایرانی با برداشت اولیه است که بیشتر به «نقد منابع» شباهت دارد. درصورتیکه بنیانهای بینامتنیت در تقابل با «نقد منابع» شکل گرفته و یکی از ویژگیهای مشترک نظریات کریستوا و بارت نیز تقابلشان با «منتقدان منابع» است» (نامورمطلق، ۱۳۹۰: ۱۶).
واژه های کلیدی: بینامتنیت ، خاستگاههای بینامتنیت ،پیشابینامتنیت باختینی، بینامتنیت آغازین و نظریهگرا، بینامتنیت بازپسین و کاربردگرا، ترامتنیت ژنتی
چکیده ۵
مقدمه ۶
خاستگاههای بینامتنیت ۷
۱- نقد منابع و نقد سنتی ۷
۲- زبانشناسی و نشانهشناسی سوسوری ۸
۳- فرمالیسم روسی ۹
۴- مضمونشناسی ۱۰
۵- هنر ۱۰
۶- دانشهای تطبیقی ۱۱
پیشابینامتنیت باختینی ۱۱
بینامتنیت آغازین و نظریهگرا ۱۵
۱- بینامتنیت از دیدگاه یولیا کریستوا ۱۵
۲- بینامتنیت از دیدگاه رولان بارت ۱۸
بینامتنیت بازپسین و کاربردگرا ۲۰
۱- بینامتنیت از دیدگاه لوران ژنی ۲۰
۲- بینامتنیت از دیدگاه میکائیل ریفاتر ۲۲
ترامتنیت ژنتی ۲۶
۱- بینامتنیت ۲۶
۲- پیرامتنیت ۲۷
۳- فرامتنیت ۲۷
۴- سرمتنیت ۲۷
۵- بیشمتنیت ۲۸
بینامتنیت در فرهنگ و هنر ۲۸
بینامتنیت از دیدگاه نظریهپردازان ادبیات کودک ۲۹
بینامتنیت در کتابهای داستانیتصویری ۳۲
منابع و مآخذ ۳۴
نامورمطلق، بهمن، (۱۳۹۰). درآمدی بر بینامتنیت (نظریهها و کاربردها). تهران: سخن.
آلن، گراهام، (۱۳۸۹). بینامتنیت. ترجمهی پیام یزدانجو. تهران: مرکز.
نیکولایوا، ماریا، (۱۳۸۷). «بزرگشدن: دوراهیِ ادبیات کودک». ترجمهی غزال بزرگمهر. دیگرخوانیهای ناگزیر (رویکردهای نقد و نظریهی ادبیات کودک). دکتر مرتضی خسرونژاد. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
دونالدسون، مارگارت، (۱۳۷۰). ذهن کودک. ترجمهی حسین نائلی. مشهد: مؤسسهی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
رز، ژاکلین، (۱۳۸۷). «پیتر پن و فروید (کیست که سخن میگوید و روی سخنش با چه کسی است؟)». ترجمهی الهام فروزنده. دیگرخوانیهای ناگزیر (رویکردهای نقد و نظریهی ادبیات کودک). دکتر مرتضی خسرونژاد. تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
سلدن، رامان و پیتر ویدوسون، (۱۳۸۴). راهنمای نظریه ی ادبی معاصر. ترجمهی عباس مخبر. تهران : نشر نو.
Allen, Graham. (2000). Intertextuality. London: Routledge.
McCallum, Robyn. (2004). Metafictions and experimental work. International companion encyclopedia of children’s literature. edited by Peter Hunt. London: Routledge. Pp. 587-598.
Wilkie, Christine. (2004). Intertextuality. International companion encyclopedia of children’s literature. edited by Peter Hunt. London: Routledge. Pp.179-190.
Haase, Donald. (2008). The greenwood encyclopedia of folktales and fairy tales, 1-3. Greenwood Press.
واژهی بینامتنیت البته در تعریفهای گوناگون، تنوع بسیار یافته و بیشتر به اصطلاحهای گوناگونی همچون «تخیل»، «تاریخ»، یا مثلاً «پستمدرنیزم» منتسب شدهاست. در نظریهی بینامتنیت همواره دستکم رابطههای میان دو متن بررسی میشود. باختین برای اشاره به رابطهی هر گفتار با گفتارهای دیگر از اصطلاح «منطق گفتوگویی (مکالمهباوری)» استفادهمیکند. بر اساس این رویکرد، کار مؤلفان اثرهای ادبی تنها گزینش واژهها از میان یک نظام زبانی نیست بلکه آنان پیرنگها، وجوه ژانری، جنبههای شخصیتی، تصویرپردازیها، شیوههای روایتگری و حتا برخی از عبارتها و جملههای خود را از میان متنهای پیشین و از سنت فرهنگی ناظر بر زبان خویش برمیگزیند. نظریهی بینامتنیت در واقع مطرحکنندهی نگرشی تازه به معنا و به طریق اولی، به فرآیندهای تألیف و خوانش است (ر.ک آلن، ۱۳۸۹).
پدیداریِ هر نظریه در پیِ واکنشهایی به نظریههای پیش از خودش رخمیدهد. این واکنشها ممکن است به دنبال مخالفتها و درنتیجه براندازیِ باورهای پیش از خود هویت یابند، یا برعکس بر مبنای تأیید و تکمیل اندیشهها.
بر پایهی اصل اساسی بینامتنیت، هیچ متنی بدون پیشمتن نیست و متنها همواره بر پایهی متنهای گذشته بنا میشوند. همچنین، هیچ متن، جریان یا اندیشهای، اتفاقی و بدون گذشته خلق نمیشود؛ بلکه همیشه از پیش چیزی یا چیزهایی وجود داشته است. انسان از هیچ نمیتواند چیزی بسازد؛ بلکه باید تصویری (خیالی یا واقعی) از متنی وجود داشتهباشد تا مادهی اولیهی ذهن او شود و او بتواند آن را همانگون یا دگرگون بسازد (نامورمطلق، ۱۳۹۰: ۲۷).
بر این اساس خود نظریهی بینامتنیت نیز یکباره و از هیچ برنخاستهاست. نظریههای پیشین، همچون نقد سنتی، زبانشناسی و نشانهشناسیِ ساختارگرا، فرمالیسم و دیگر رویکردها با شباهتها و تفاوتهای خود نسبتبه این نظریه، شالوده و هستی بینامتنیت را شکل بخشیدند.
در این رویکرد که قدمتی بیش از دوهزار سال –یعنی به قدمت خود نقد- دارد، نقش اساسی و محوری نقد بر عهدهی بررسی منبعهای یک متن، به معنای جستوجوی خاستگاه/خاستگاههای یک اثر است. بارت این رویکرد را نسبشناسیِ متن میخواند. از این دید، مهمترین ملاک و میزان برای ارزیابی و رمزگشایی متن، شناخت نسبِ آن است.
یکی از مهمترین اصول نقد منابع، بررسی رابطهی تأثیر و تأثّریِ آثار گوناگون و اثر مورد مطالعه است… منتقدِ سنتی از آنجا که مؤلف را صاحب منحصربهفرد اثر میداند، همهی کوشش خود را معطوفِ شناخت نیّت و قصد او میکند، زیرا بر این باور است که اثر بر پایهی نیّت مؤلف رمزگذاری شده و بر اساس چنین شناختی نیز میتواند رمزگشایی شود (همان، ۳۳).
واکنش بینامتنیت به نقد منابع و سنتی، به دو دورهی نخست و پسیناش وابسته است. به این معنی که نظریهپردازانِ بینامتنیتِ نسلِ اول برخوردی انکاری و انتقادی با آن داشتهاند. رابطهی تأثیر و تأثّریِ اثرها از سوی کریستوا و بارت انکار میشود.
{آنان}در اینکه تعداد خاصی از متنها در ایجاد بخشی از یک متن دخالت دارند، تردید داشتند… از نظر آنها «تمامیت متن بینامتن است»… و چینش {بخشهای متن} در کنار هم موجبمیشود دلالتپردازی متن کاملاً یا تقریباً دگرگون شود… درواقع، این منابع نیستند که متن را شکل میدهند، بلکه بالعکس این متن است که به سراغ منابع میرود و آنها را از آنِ خود میکند… نقد منابع و نقد سنتی غالباً بر ارجاع به واقعیت و میمسیس تأکید میکردند و میکوشیدند تا روابط فرامتنی و تأثیرات مسائل طبیعی و اجتماعی بر متن را مورد بررسی و روشنگری قرار دهند، اما بینامتنیت در همهی گونههای آن بر روابط بینامتنی تأکیدی ویژه دارد (همان، ۳۴-۳۶).
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر