717 views
عنوان
تعداد صفحات: ۴۹
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
مدیریت روستایی از دیرباز در روستاهای ایران وجود داشته است؛ اما همگام با تغییر و تحولات رخداده در ساختار اقتصادی و اجتماعی روستاها، بهسازی مدیریت روستایی نیازمند بهرهگیری از رویکردهای نوین است. یکی از این رویکردها، حکمروایی شایسته است که نشاندهنده مشارکتگرایی، شفافیت، مسئولیتپذیری و پاسخگویی، قانونمندی، توافق جمعی، کارآیی و اثربخشی و عدالتحوری است.
رویکرد حکمروایی شایسته در سه سطح محلی، ملی و فرا ملی کاربرد دارد. در سطح محلی، روستا و شهر را شامل میشود. در واقع حکمروایی شایسته یکی از الگوهای حکمروایی است که مدیریت روستا با استفاده از آن میتواند راحتتر به اهداف و برنامههای از پیش تعیین شده دست یابد. به منظور نیل به توسعه روستایی با مدیریت قوی، الگوی حکمروایی شایسته سودمند جلوهگر میشود (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰ به نقل از UNDP). حکمروایی شایسته یک جز ضروری برای نیل به رشد و توسعه پایدار و منصفانه است.
واژه حکمروایی شایسته اولین بار در سال ۱۹۷۹ توسط ویلیامسون در ادبیات اقتصادی به کار برده شد (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰). سال ۲۰۰۰ رهبران کشورهای جهان طی قطعنامهای، حکمروایی شایسته را به عنوان راهبردی برای کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی مورد پذیرش قرار دادند؛ تا رویکردی نوین برای مقابله با پدیده فقرا ارائه دهند (دادورخانی و همکاران، ۱۳۹۰).
طبق تعریف کارلیک[۱] حکمروایی شایسته به معنای مدیریت کارآمد امور عمومی از راه برپا کردن یک حکومت و قواعد مشروع و قانونی در راستای پیشبرد ارزشهای اجتماعی افراد و گروهها است (سردارنیا، ۱۳۹۰).
تحقق حکمروایی شایسته نیازمند بهرهگیری از سرمایههای موجود در جامعه روستایی بویژه سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی شامل مولفه هایی از جمله شبکه اجتماعی، اعتماد و مشارکت و آگاهی اجتماعی میباشد.
برای ارتقای عملکرد مدیریت روستایی (دهیاری و شورای اسلامی روستا) نیاز است الگوی نوین (حکمروایی شایسته) بر اساس کارمایه های آن زمینه سازی شود. حکمروایی شایسته راه حل توسعهیافتگی را در کاهش نظارت مستقیم دولت بر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میداند. در نتیجه با جلب مشارکت روستاییان در امور اجرایی روستاها مدیریت روستا تسهیل میشود و نیل به اهداف مورد نظر در برنامههای توسعه روستایی امکانپذیر میگردد. براساس مطالعات انجام شده حکمروایی شایسته در مدیریت روستایی متاثر از عوامل مختلفی است. سرمایه اجتماعی به علت تأثیر آن بر حکمروایی شایسته در مدیریت روستایی دارای اهمیت ویژهای است. بنابراین، شناخت مولفههای حکمروایی شایسته و همچنین تأثیر سرمایه اجتماعی بر آنها میتواند دستاندرکاران مدیریت روستایی را در انجام بهتر کارکردهای مدیریتی خود توانمند سازد.
واژه های کلیدی:مدیریت روستایی، حکمروایی شایسته، رویکرد حکمروایی در مدیریت روستایی، الگوهای حکمروایی شایستهسرمایه اجتماعی
چکیده ۵
مقدمه ۷
مدیریت روستایی ۱۰
تعریف، اهمیت و جایگاه مدیریت روستایی ۱۰
سیر تاریخی مدیریت روستایی در ایران ۱۱
رویکرد حکمروایی در مدیریت روستایی ۱۴
عوامل موثر بر حکمروایی روستایی ۱۵
حکمروایی شایسته در مدیریت روستایی ۱۸
تعریف حکمروایی شایسته ۱۸
الگوهای حکمروایی شایسته ۲۰
مولفه های حکمروایی شایسته ۲۲
حکمروایی شایسته در توسعه و مدیریت روستایی ۲۶
سرمایه اجتماعی: کارمایه حکمروایی شایسته ۲۹
مروری تاریخی بر سرمایه اجتماعی و تحول آن ۲۹
تعریف سرمایه اجتماعی ۳۰
سطوح و ویژگیهای سرمایه اجتماعی ۳۳
ملزومات سرمایه اجتماعی ۳۴
مولفه های سرمایه اجتماعی ۳۶
سرمایه اجتماعی در ایران با تاکید بر مناطق روستایی ۳۹
نتیجه گیری ۴۲
فهرست منابع ۴۳
فوکویاما، ف. (۱۹۴۲). پایان نظم سرمایه اجتماعی و حفظ آن. ترجمه: توسلی، غ. (۱۳۸۵). تهران، ناشر:حکایت قلم نوین
مهدوی، م و نجفی، ع. (۱۳۸۴). دهیاریها، تجربهای دیگر در مدیریت روستایی ایران (نمونه موردی: دهیاریهای استان آذربایجان غربی). پژوهشهای جغرافیایی، شماره۵۳، صص: ۲۱-۳۹
نادری، م. (۱۳۹۰). حکمرانی خوب، معرفی و نقدی اجمالی. اسلام و پژوهشهای مدیریتی، سال اول، شماره اول، صص: ۶۹-۹۳٫
قلیپور، ر. (۱۳۸۳). تحلیل و امکانسنجی الگوی حکمرانی خوب در ایران با تاکید بر نقش دولت. دانش و مدیریت، شماره ۶۷، صص ۸۵-۱۱۱٫
کاظمیان، غ. (۱۳۸۶). درآمدی بر الگوهای حکمروایی شهری. جستارهای شهرسازی، شماره ۱۹-۲۰، صص: ۵-۷٫
کریم، ح و هاشمی، الف. (۱۳۸۸). نظرسنجی از روستاییان در مورد چالشهای توسعه پایدار روستایی: مطالعه موردی دهستان ساروق، شهر اراک. فصلنامه روستا و توسعه، سال۱۲، شماره ۲، صص: ۱۵۵-۱۷۸٫
افتخاری، ع. سجاسی، ح و عینالی، ج. (۱۳۸۶). نگرشی نو به مدیریت روستایی با تاکید بر نهادهای تاثیرگذار. فصلنامه روستا و توسعه، سال ۱۰، شماره ۲، صص: ۱-۳۱٫
افتخاری، ع. عظیمی، ج. پورطاهری، م و احمدیپور، ز. (۱۳۹۰). تبیین رابطه رهیافت حکمروایی خوب و توسعه پایدار روستایی در مناطق روستایی استان مازندران. پژوهشهای روستایی، سال دوم، شماره ۴، صص: ۱- ۳۴٫
افتخاری، ع. عظیمی، ج. پورطاهری، م و احمدیپور، ز. (۱۳۹۱). ارائه الگوی مناسب حکمروایی خوب روستایی در ایران. فصلنامه ژئوپلیتیک- سال هشتم، شماره ۲، صص: ۱-۲۸٫
صالحی، ر.، نعمتی، م.، و امانپور، س. (۱۳۹۳). بررسی سازوکار تأثیرگذاری شاخصهای سرمایه اجتماعی در حکمروایی مطلوب شهری با استفاده از Amos مطالعه موردی: شهر نسیم شهر. مجله برنامهریزی فضایی (جغرافیا)، سال چهارم، شماره اول (پیاپی۱۲)، صص ۲۴-۱٫
صیدالی، م. صادقی، غ. و میرزایی، ز. (۱۳۹۰). جایگاه مدیریت در پیشبرد اهداف توسعه روستایی: مطالعه موردی: روستای جوانمردی (شهرستان لردگان). فصلنامه برنامهریزی منطقهای، شماره۲، ص: ۷۹٫
توافق جمعی بین المللی رو به رشدی وجود دارد که حکمروایی شایسته[۱] برای دستیابی به توسعه پایدار در قلمرو هر سرزمین جزو ضروریات است. در این میان، سازمانهای بینالمللی در صف مقدم این باور قرار دارند و تأکیدی جدی دارند که برای مدیریت درست و مطلوب، باید ابزار اولیه ریشه کن کردن فقر و بهرهمند شدن عادلانه و برابر همه اقشار مردم از مواهب زندگی و مشارکت آنان در تمام امور تصمیمگیری و اجرا، را در اختیار داشت. در چنین برداشتی حکمروایی شایسته، فرآیند رابطه صحیح و منطقی بین حکومت کنندگان و شهروندان با هدف به حداکثر رساندن بهزیستی عمومی و توجه به بهرهمندی مادی و معنوی انسانها و رفع نیازهای آنان و حمایت از حقوق اساسی و آزادی شهروندان در همه مکانها و زمانها تلقی میشود. علاوه بر آن حکمروایی شایسته بر چگونگی دست یافتن به حکومتی که بتواند زمینه ساز توسعهای مردم سالار و برابری خواهانه باشد، تأکید دارد (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۰). با توجه به این برداشت، حکمروایی روستایی عبارت است از فرآیند تأثیرگذاری همه مردم روستایی در مدیریت روستایی، با تمام سازوکارهایی که با آنها بتوان به سوی تعالی و پیشرفت روستا و مردم روستایی حرکت کرد. به عبارت دیگر، حکمروایی روستایی همانا به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاستهای توسعه روستایی، هم سو با منافع مردم روستایی است که در عین حال با منافع ملی، منطقهای و محلی نیز سازگار است. در این میان نقش دولتها بیشتر در چارچوب فراهمکننده بسترهای سختافزاری و نرمافزاری، از جمله هماهنگسازی و پاسداری از قوانین و میثاقهای ملی محدود میشود و از دخالت مستقیم آنها در تصمیم گیری و همچنین اداره و اجرای امور مربوط به زندگی مردم کاسته میشود. در حکمروایی شایسته روستایی، تأکید عمده بر این است که مسیر عمومی اندیشه و مدیریت توسعهای تقویت گردد و مردم روستایی، خود برای سرنوشتشان تصمیم گیری کنند. همچنین فرآیند حکمروایی خوب روستایی این تضمین را میدهد که اولویتهای توسعه پایدار سرزمین، مبتنی بر اجماع و اتفاقنظر جامعه محلی باشد و صدای فقیرترین و آسیبپذیرترین اقشار نیز در فرآیند تصمیمگیری درباره تخصیص منابع توسعه شنیده شود (UNDP, 2002).
به همین دلیل، امروزه گسترش رهیافت حکمروایی شایسته روستایی مستلزم آن است که مردم و جوامع روستایی در تشکلهای مدنی به صورت شبکههای کوچک اجتماعی سازماندهی شوند تا از تواناییها و استعدادها و خلاقیتهایشان به گونهای مناسب استفاده کنند و به مدیریت آنها بپردازند. چنین نگرشهایی از ضروریات فرآیند توسعه پایدار روستایی قلمداد میشود که از طریق سازوکارهای ظرفیتسازی، توانمندسازی و شبکهسازی بسان سرمایه نهادی محقق میشود (افتخاری و همکاران، ۱۳۸۸).
توسعه روستایی به معنای فرآیند توسعه دادن و مورد استفاده قرار دادن منابع طبیعی و انسانی، فناوری، تسهیلات زیربنایی، نهادها و سازمانها، سیاستهای دولت و برنامهها به منظور تشویق و تسریع رشد اقتصادی در مناطق روستایی جهت ایجاد اشتغال و بهبود کیفیت زندگی روستایی به شیوهای پایدار است (صیدالی و همکاران، ۱۳۹۰). این تعریف نشان میدهد که جهت دستیابی به توسعه روستایی نیاز به اجرای فعالیتهایی منظم و سیستمیک است. به همین منظور باید یک نظام مدیریتی شود و از آنجایی که روستا یک نظام با شرایط خاص خود است، به نهادها، قوانین و مقررات و ساختار مدیریتی خاصی نیاز است. مدیریت روستایی از دیرباز در روستاهای ایران وجود داشته است. در روزگار قدیم، مدیریت روستایی به شکلهای سنتی با محوریت کدخدا، امور عمومی ده را اداره میکرد؛ اما با گذشت زمان و استقرار دولت و گسترش مداخله آن به روستاها، و با تصویب قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و… (موسوم به قانون شوراها) و تأسیس دهیاریهای خودکفا، دهیاری در نوک پیکان مدیریت روستایی قرار گرفت و عملاٌ یکی از اجزای مهم مدیریت روستایی و حکومت محلی در سطح نواحی روستایی شکل گرفت (دربان آستانه و همکاران، ۱۳۸۹).
روستا به عنوان یک نظام، برای ادامه بقا نیازمند پویایی عناصر به هم پیوسته است و مدیریت، بخش مهم و تعیینکنندهای در ارتباط با این عناصر شناخته میشود. علاوه بر این، در مجموع، توسعه و به طور مشخص، توسعه روستایی به عنوان یک فراگرد تلقی میشود که پویایی عناصر ساختی آن، این فرآیند را در جهت پیشرفت مطلوب و پایدار به جریان میاندازد (فرجی و همکاران، ۱۳۹۲).
بر اساس مقالهای که بانک جهانی در سال ۱۹۷۵ با عنوان خط مشی توسعه روستایی منتشر کرده است، توسعه روستایی راهبردی است، جهت بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان فقیر و چون هدف از توسعه روستایی عمدتاً کاهش فقر است. اجرای این راهبرد میبایست مستلزم افزایش تولید و افزایش قدرت خرید باشد و برای رسیدن به این هدف وجود مدیریتی کارآمد غیرقابل انکار است. توسعه پایدار نوعی از توسعه است که بتواند نیازهای کنونی بشر را تامین کند، بدون آنکه توانهای محیطی و زیستی نسلهای آینده را در تأمین نیازهایشان به مخاطره اندازد و هدف اصلی توسعه پایدار، تأمین نیازهای اساسی، بهبود و ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستمها و آیندهای امن تر و سعادتمندتر ذکر میشود که این مهم در گرو مدیریتی نوگرا در محیط روستایی است (مهدوی و نجفی، ۱۳۸۴).
مدیریت را به طرق مختلف تعریف کرده اند. بر طبق یک تعریف مدیریت عبارت است از هماهنگ کردن منابع انسانی و مادی برای نیل به هدف. اگر مدیریت بر حسب عناصر تشکیل دهنده تعریف شود، در این صورت مدیریت، علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیتهای دسته جمعی برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثر کارآیی است (اقتداری، ۱۳۹۰).
اداره امور جاری و توسعه روستایی نیازمند یک نظام مدیریتی متناسب با مقتضیات جامعه روستایی است. این نظام علاوه بر نهادمندی و انسجام، نیازمند انعطافپذیری به منظور انطباق با پیچیدگیها و مختصات متنوع زندگی روستایی است. همزمان با تحول در سایر نظامهای روستایی، نظام مدیریت روستایی نیز دستخوش تغییر و تحول گاهاً اساسی شده است. در ادامه به طور مختصر سیر تاریخی مدیریت روستایی در ایران مرور شده است.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر