عنوان
تعداد صفحات: ۳۴
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
هر روز سازمانهای بیشماری در سراسر جهان به منظور افزایش درآمد یا کاهش هزینههای خود دربارهی سرمایهگذاری مالی و غیر مالی سازمان خود تصمیم گیری میکنند. این گونه تصمیمات پیچیدگی خاص خود را دارند و هرگز به آسانی اتخاذ نمیشوند به ویژه زمانی که مربوط به استخدام، ترفیع یا توسعهی کارکنان باشد. مدیرت استعداد یا مدیریت استعدادیابی را سرمایهگذاری در توسعه کارکنان، شناسایی جانشینها و افراد با استعداد در سازمان و بالنده کردن آنان برای ایفای نقشهای گوناگون رهبری تعریف میکنند. بیشتر سازمانها در شرایط کنونی به طور مرتب و بر اساس ضوابط تعیین شده به مطالعهی استعدادها و شناسایی جانشینها برای پستهای فعلی و آتی میپردازند. امروزه سازمانهای موفق زمان مناسب و کافی را به پیشبینی نیازهای کنونی و آتی استعداد اختصاص میدهند. زیرا میدانند که کارکنان به طور واقعی متمایز کنندگان و ارزشآفرینان حیاتی در سازمانها و بازارهای رقابتی کنونی هستند و باز، آگاهند که کارکنان را نمیتوان فقط با عباراتی زیبا و کلیشهای سرگرم نموده و سبب افزایش روحیهی آنها شد. علاوه بر آن، جهانی شدن و تغییر عوامل جمعیت شناختی نیروی کار، نیاز کسب و کار را برای فرایندهای کارآمد مدیریت استعداد افزایش داده است (گای، ۱۳۸۸: ۲۸).
مدیریت استعداد فرایندی است که در دههی ۱۹۹۰ پدیدار شد و کماکان مسیر تحول را میپیماید. در این دهه واژهی جنگ استعداد برای اولین بار توسط شرکت مشاورهای مکنزی[۱] ارائه شد. در بررسی شرکت مکنزی مشاهده شد، سازمانهایی که در جذب، توسعه و نگهداری مدیران با استعداد موفقتر هستند میزان سوددهی بیشتری دارند همین امر سبب شد نگرش به افراد با استعداد برای سازمانها عوض شده و به آنها به دید یک منبع ایجاد مزیت رقابتی نگریسته شود (گای[۲]، ۱۳۸۸: ۱۷). مدیریت استعداد، شامل ابزار استراتژی وحدت یا بهبود فرآیندها به منظور افزایش خروجی از محل کار با استقرار سیستمها و فرآیندها برای جذب، توسعه، حفظ و استفاده از مهارت های مورد نیاز و تواناییهای نیروی کار و استعدادشان است که مطابق بانیازهای کسب و کار فعلی و آینده باشد (ساهای[۳]، ۲۰۱۲). مدیریت استعداد، تسهیل و توسعهی پیشرفت مسیر شغلی افراد بسیار با استعداد و ماهر در سازمان، با استفاده از دستورالعملهای تدوین شده، منابع، سیاستها و فرایندها میباشد (گای و دیگران بنقل از صیادی، محمدی و نیکپور، ۱۳۹۰).
واژه های کلیدی:مدیریت استعداد،تاریخچه مدیریت استعداد، اهداف مدیریت استعداد، مدل های مدیریت استعداد
چکیده ۴
مقدمه ۶
مفهوم استعداد ۸
تاریخچه ی مدیریت استعداد ۱۰
تعاریف مدیریت استعداد ۱۱
دلایل توجه به مدیریت استعداد ۱۴
اهداف مدیریت استعداد ۱۵
رابطه مدیریت استعداد و مدیریت منابع انسانی ۱۶
صاحب نظران مدیریت استعداد ۱۸
۱- مدل پنج عاملی فیلیپس و راپر (۲۰۰۹) ۱۸
۲- مدل کالینگز و ملاهی (۲۰۰۹) ۲۱
۳- مدل توسعه- بکارگیری- رابطه دلویت ۲۰۰۷ ۲۲
۴- مدل جامع سیستمی مدیریت استعداد (رضائیان و سلطانی، ۱۳۸۸) ۲۳
۵- سه روند پژوهشی در مدیریت استعداد ۲۴
جمع بندی ۲۷
منابع ۲۹
تاجالدین، م و معالیتفتی،م. (۱۳۸۷). چرا مدیریت استعداد. ماهنامهی تدبیر، شمارهی صد و نود و یک، ۱۳۵-۱۱۵٫
تاجالدین، م و معالیتفتی،م. (۱۳۸۷). مدیریت استعدادها. ماهنامهی تدبیر، شمارهی صد و نود و دو.
صبوری، م. (۱۳۸۸). جامعهشناسی سازمانها. تهران: شبتاب.
کارت رایت، ر. (۱۳۸۷). مدیریت استعداد. گودرزی. ع و حسینی، ج (مترجمان). تهران: رسا.
ماتیو، گای و سیمز، دوریس. (۱۳۸۸). توسعه استعدادهای آتی. جزنی، ن. (مترجم). تهران: سرآمد.
تونکهنژاد، م و داوری، ع. (۱۳۸۸). توسعهی منابع انسانی با رویکرد جامعه شناختی سازمان. فصلنامهی پژوهشهای مدیریت انسانی دانشگاه امام حسین (ع)، سال اول، شمارهی سوم، ۲۴۷-۲۲۱٫
رابینز، ا. (۱۳۷۴). مدیریت رفتار سازمانی. ع. پارسائیان و م. اعرابی (مترجمان). تهران: موسسهی مطالعات و پژوهشهای فرهنگی.
قلیپور، آ و روشندل اربطانی، ط. (۱۳۸۹). مدیریت استعدادها؛ کژکاردهای رسانههای جمعی در تشدید روند مهاجرت نخبگان. پژوهشهای مدیریت، سال سوم، شمارهی هشتم، ۳۵-۱۹٫
حسینی، ا. (۱۳۹۰-۱۳۸۹). نقش مدیریت استعداد در تامین و حفظ منابع انسانی مستعد. فصلنامهی اقتصاد و تجارت نوین، شمارههای بیست و سوم و بیست و چهارم، ۲۰۵-۱۸۱٫
ابوالعلایی، ب و غفاری، ع. (۱۳۸۵). مدیران آینده: استعدادیابی و جانشینپروری مدیران. سازمان مدیریت منابع صنعتی، چاپ سوم، ۲۸۵٫
سلطانزاده، و.، قلاوندی، ح و فتاحی، م. (۱۳۹۱). بررسی رابطه بین کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز. دوفصلنامهی پژوهشهای مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین (ع)، سال چهارم، شمارهی دوم، ۱۴۲-۱۲۵٫
قهرمانی، م. (۱۳۸۸). مدیریت آموزش سازمانی. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
صیادی، س.، محمدی، م و نیکپور، ا. (۱۳۹۰). مدیریت استعداد، مفهومی کلیدی در حوزهی سازمانی. کار و جامعه، شمارهی صد و سی و پنج، ۸۶-۸۲٫
در دهه های اخیر سرمایه ی انسانی[۱] به عنوان سرمایه ی مهم و رقابتی سازمان شناخته میشود و مدیران منابع انسانی با آگاهی از اهمیت این سرمایه، قادر به ایجاد مزیت رقابتی برای آینده سازمان میباشند (تونکه نژاد و داوری، ۱۳۸۸). به تجربه ثابت شده که مشکل کشورهای توسعه نیاقته، کمبود منابع طبیعی و مادی نیست بلکه آنها بیشتر با مسالهی منابع انسانی توسعه یافته مواجه اند. دلیل بر این ادعا اینکه چه بسا کشورهای غنی و ثروتمندی که از حیث منابع انسانی، عقب ماندهاند و چه بسا کشورهایی که علیرغم ضعف در منابع طبیعی و خدادادی به لحاظ برخورداری از منابع انسانی توانمند و متخصص جزو ممالک توسعه یافته محسوب میشوند (قلیپور، ۱۳۸۹).
فلسفه ی وجودی هر سازمانی به نیروی انسانی آن وابسته است. (حسینی و مهدی زاده، ۱۳۸۹ بنقل از نعمتی، ۱۳۹۰). بسیاری از کارشناسان این عصر را، عصر کارکنان دانش مینامند. اکنون سازمانها بر پایهی مهارتها و استعدادهای کارکنان خود با هم رقابت میکنند و میدانند با جذب و نگهداشت بهترین و با استعدادترین کارکنان، سازمان میتواند، به بالاترین میزان کارایی و اثربخشی دست یابد(اسمیث[۲]، ۲۰۰۷ بنقل از رضائیان و سلطانی، ۱۳۸۸).
تغییرات سریع و گستردهای که در سازمانهای امروزین به وجود آمده است سبب شده است تا کمبود مهارتها از چالشهای عمدهی بازار کار به شمار آید؛ تقاضای رو به افزایش کارفرمایان برای جذب نیروهای ماهر از سویی، و تمایل کارکنان توانمند برای تصاحب و در اختیار قرار گرفتن مشاغل با ارزش از سویی دیگر، باعث شده است تا یک نبرد و مبارزهای شکل بگیرد که بیمناسبت نیست آن را نبرد استعدادها بنامیم. در این نبرد، سازمانهای موفق در پی آن هستند که استراتژی و خط مشیها و رویههای خود را به گونهای بهبود بخشند که بتوانند استعدادهایی را که برای تداوم حیات اقتصادیشان ضروری است، جذب کنند، توسعه دهند و نگهدارند. برای این منظور آنها باید بدانند چه توانمندیهایی را برای سازمانشان نیاز دارند و سپس استعدادهای بالقوه و بالفعل را در بین کارشناسان شناسایی کنند، به عبارت دیگر باید قادر باشند تا بر استعدادها مدیریت کنند. (گای[۳]، ۱۳۸۸: ۱۷).
مدیریت استعداد برای کارکنان، مدیران و سازمان مفید است، معیارهای جامع و صحیح مدیریت استعداد تضمین میکند که کارکنان با تواناییها و استعدادهای خاص خود به شغلهای متناسب منصوب شوند و خدمات آنان به صورت منصفانه و مکفی جبران شود. مسیر توسعه آنان شفاف است و فرصتهای بیشتر و بهتری برای آنان فراهم میشود. مدیریت استعداد ابزارهایی برای مدیران فراهم میکند که آنها را در فهم اینکه چه انتظاراتی میبایست از کارکنان داشته باشند پشتیبانی میکند و این درک، خود منجر به بهبود روابط مدیر و کارکنان میشود. بدینترتیب، سازمان بازده بالایی از سرمایهگذاری در مدیریت استعداد بدست میآورد؛ ضمن اینکه دیدی روشن از سبد استعداد موجود خود پیدا میکند و منافع حاصل از یک نیروی کار با انگیزه و چالاک را برداشت میکند (کانورجیز[۴]، ۲۰۰۷ بنقل از حاجی کریمی، ۱۳۹۰).
لغت استعداد[۵]، هزاران سال است که به کار میرود و واژه شناسان روند ایجاد و تغییر آن را در طول زمان، مکان و در ملیتهای مختلف شناسایی کردهاند. برای مثال: اولین تعریف لغتنامهای برای کلمهی استعداد به نوعی از وزن اشاره داشت که توسط آشوریها، بابلیها، مصریان و سایر اقوام باستانی مورد استفاده قرار میگرفت. آنها معتقد بودند استعداد زمانی ظهور و ارزش پیدا میکند که خود را روی نقره نشان دهد. استعداد از طریق کتاب مقدس وارد زبان انگلیسی شد؛ و یونانیها واژهی استعداد را به واژهی سرمایه[۶] ترجمه کردند. امروزه نیز در حوزهی منابع انسانی از اصطلاح سرمایه انسانی استفاده میشود، که در برخی متون به عنوان معادلی برای استعداد به کار میرود.
در قرن سیزدهم این واژه با معنی تمایل یا گرایش به کار میرفت.
در قرن پانزدهم این واژه به معنی گنج، ثروت و توانایی طبیعی به کار میرفت.
در قرن هفدهم این واژه به عنوان تواناییهای طبیعی خاص، یا گرایشات در زمینهای به کار میرفت.
در قرن نوزدهم این واژه برای مجسم کردن افراد با استعداد به کار میرفت.
بنابرای در طی سالها واژهی استعداد که زمانی حیات خود را به عنوان واحد پولی آغاز کرده بود، معانی جدیدی کسب کرد. این تغییرات به سمت معناهایی از جمله توانایی خاص یا تمایل پیش رفت، و بعد از آن برای افرادی که ویژگیهای ذهنی و فیزیکی خاص داشتند، به کار گرفته شد. تلاشی که صورت گرفت در جهت متمایز نمودن استعداد و مهارت بود. این موضوع را در برخی لغتنامهها میتوان دید، که استعداد را به عنوان یک توانایی طبیعی برای انجام کاری به شکل کامل و عالی تعریف کردهاند (تانسلی[۷]، ۲۰۱۱).
استعداد مقولهای است که همه از آن برخوردارند، و ابعاد آن نامحدود است. استعداد شامل کلیهی عواملی است، که بر بهرهوری یک فرد تاثیرگذار هستند. در مفهوم گستردهتر، این محدوده شامل غذایی که میخوریم، قد، میزان بینایی، بهرهی هوشی، انگیزهها، تمایلات و در کل هر چیزی است که ما را بهرهور میسازد. از آنجایی که استعداد، بالقوه دارای ابعاد نامحدودی است، نمیتوانیم بگوییم یک فرد از دیگری با استعدادتر است، مگر این که یک مولفه یا یک بعد خاص را برای مقایسه در نظر بگیریم. برای مثال ممکن است آلیسون در نواختن پیانو با استعدادتر از اندرو باشد، اما اندرو در بستکبال با استعدادتر است (دبکواسکی، هادلستون، کوکیک و لیل[۸]، ۲۰۱۰).
[۱] . Human capital
[۲] . Smith
[۳] . Gay
[۴] . Convergys
[۵] . Talent
[۶] . Capital
[۷] . Tansley
[۸] . Dabkowski, Huddleston, Kucik & Lyle
[۱]. Mckinsey
[۲] . Gay
[۳] . Sahaia
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر